لینک باکس افزایش بازدید
در همان ایام در و پس از فیلتر شدن سایت امروز به مدیریت مصطفی تاج زاده بود که جمعی از روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان جنگ روانی گستردهای علیه نظام شروع کردند. این اعتراضات به گونهای پیش رفت که حتی وب سایت BBC اعتراض وبلاگ نویسان را مخابره کرد .اصلاح طلبان از پتانسیل اینترنت و وبلاگ نویسی کمال استفاده را بردند و حتی ناظران خارجی که اوضاع ایران را رصــد می کردند متوجه این پتانسیل شدند و راههایی را ایجاد کردند تا بتوانند از این ظرفیت استفاده کنند.
آشنایی اصلاحطلبان با وبــلاگ نویسی
وقتی یک ابزار نو درجامعه درهر حوزه ای وارد می شود یافتن کاربر برای آن ابزار مدتی زمان می برد. حال این ابزار اگر درحوزه رسانه و با کاربری شخصی باشد صدالبته که به زمان کمتری برای فراگیر شدن نیاز دارد . این ابزار نوین در ایران چیزی جز وبلاگ نبود. صفحات رسانه ای کاملا شخصی دراینترنت با ضریب نفوذ بالا!
نقش اینترنت برای اصلاح طلبان در قضایای سال ۷۸ و همچنین تحصن مجلس ششم و پس ازآن روشن شد زیرا اینترنت ابزاری بود که هر زمان رسانه های عادی ( روزنامه ) دچار مشکل شدند، بتوانند افکار عمومی را بسیج کنند. به همین دلیل از همان ابتدا سرمایه گذاری عظیمی در این بخش صورت گرفت.
چهره های مختلف جریان اصلاحات با پی بردن به این قدرت و ضریب نفوذ بالا درصدد راه انداختن وب سایتهای خبری و صفحات شخصی برآمدند. راه اندازی وب سایت های همانند روز آنلاین ، رادیو زمانه ، رادیو فردا و … از کارهایی بود که در آن دوران با هدایت برخی ا زچهره هایی که بعدها وابستگی آنان مشخص شد صورت گرفت.تشویق نمایندگان متحصن مجلس ششم برای نوشتن خاطرات و قرار دادن آن بر روی وبلاگ خود از جمله کارهایی بود که در آن زمان توسط همان چهره هایی که ذکرشان رفت انجام شد.
به موزات این گفته ها نوع توجه کشورهای خارجی به بهره گیری اینترنت درایران نیز قابل توجه است.ناظران خارجی رویدادهای ایران دریافته بودند که استفاده از اینترنت در ایران بر خلاف دیگر کشورهای منطقه در حال گسترش است و تنها کاری که تا آن زمان برای مقابله با این رسانه ا انجام می شد مسدود کردن آنها بود که البته دولت های غربی هزینه فراوانی خرج می کردند تا بتوانند این فیلترها را از میان بردارند، دولتهای غربی میدانستند که با این پتانسیل می توانند به براندازی نرم نظام جمهوری اسلامی کمک فراوان کنند. اما اینترنت مورد استفاده دیگری نیز داشت و آن اینکه اینترنت ابزار ارتباطی مناسبی برای برقراری ارتباط کشورهای غربی با موسسات غیردولتی ( NGO ) بود. در آن مقطع زمانی حمایت های خارجی در انواع مختلف صورت می گرفت که کمک مالی کشورهای اروپایی به خصوص هلند در زمینه راه اندازی سایتها و مجلات خیلی تاثیـرگذار بود. در همین راستا شخصی به نام فرح کریمی از نمایندگان پارلمان هلند بودجهای معادل ۱۵ میلیون یورو جهت تقویت وب سایت ها و وبلاگ ها دریافت میکند.
همزمان با تخصیص بودجه های سنگین جهت سرمایه گذاری د رفضای سایبری از طرف دیگر مامورین امنیتی غرب نفوذ در رسانه های اینترنتی جریان اصلاحات را برای به دست گرفتن فضای موجود در دستور کار خود قرار دادند .ماموران امنیتی با کنجکاوی و کنکاش وبلاگ ها را رصد می کردند تا بتوانند افراد مستعد داخل ایران را جذب کنند.آنها روشهای گوناگونی اعم از ارسال افراد به جشنواره های مختلف، پوشش دادن به سفرها از طریق رسانه ها همسو با خود، مصاحبه با رسانه های مختلف و توجه خاص به سیاستمداران و چهره های برجسته اصلاح طلب و وب سایت های آنها مانند محمد علی ابطحی، داشتند.
پروژه گلف ۲۰۰۰
در این شرایط اما پروژه استفاده از فضای مجازی برای شکل دهی به یک شبکه اینترنتی توسط بیگانگان باعث گردید که پروسه های براندازانه ای علیه ایران شکل گیرد. یکی از این پروژه های تعریف شده برای این پروسه,اقدامات مرکز « برکمن »از زیر مجموعه های دانشگاه هاروارد بود که وظیفــه اصلی اش بررسی جنبه های سیاسی - اجتماعی اینترنت است.
در گذشته کنفرانسی در این دانشگاه برگزار شده بود که هدف آن بررسی نمونه های مختلف غیرآمریکایی اینترنت در انتخابات کشورهای مختلف بود. برای آمریکا و ناتو اهمیت داشت تا متوجه شوند اینترنت تا چه میزانی دردیگر کشورها بومی شده است.همچنین کنفرانسی د رآن سالها پیرامون توانمندی وبلاگ ها و اینترنت در اسرائیل برگزار شد. این کنفرانس توسط یکی از عناصر ایرانی تبار اسرائیل به نام « دیوید منا شوید » که در پروژه « گلف ۲۰۰۰ » گری سیک (مشاور و عضو ارشد شورای امنیت ملی آمریکا در زمان کارتر) همکاری می کرد، برگزار گردید.
گری سیک پروژه ای راهاندازی کرده بودکه در آن از همه ایرانی هایی که در داخل و خارج از کشور با سرویس امنیتی کشورهای مختلف همکاری می کردند استفاده می شد.هدف از این پروژه ارتباط با برخی از نخبگان داخلی و کسب اطلاعات از اوضاع ایران بود که بعضی از اساتید دانشگاهی و شخصیت های اصلاح طلب از جمله؛ سریع القلم ، سیامک نمازی ، جهانبگلو ، قمی ، هادیان ، ذاکریان و …. در این پروژه عضو بودند. در همین کنفرانس درتل آویو بود که روزنامه نگاری ایرانی درآن شرکت کرد و مباحثی چون استفاده درست جریان اصلاحات از اینترنت ، راه اندازی جنگ روانی ، براندازی نرم ، انجام مواردی که رسانه های سنتی و بومی از انجام آن عاجز هستند و …. مطرح شد. از سوی دیگر موسسهای به نام “ممری”، در اسرائیل مشغول به فعالیت شبه رسانه ای است که دراصل آمریکایی است. وظیفه این موسسه در زمینه مطالعات رسانه ای خاورمیانه است. تلاش اصلی این موسسه مبارزه با فعالیت های ضد اسرائیلی است که در دیگرکشورها صورت می گیرد.موسسه “ممری” پروژه ای را دنبال می کند که هدف آن حمایت از اصلاح طلبان دنیای اسلام از جمله ایران است. مسئول این پروژه یکی از افسران قدیمی اطلاعات ارتش اسرائیل است . بنا به گفته های این افسر قدیمی اسرائیلی اهداف این موسسه درایران اشاعه تفکراتی مانند تفکرات عبدالکریم سروش و برخی دیگر ا ز روشنفکران وابسته به آنها می باشد.
همکاری روزنامه نگاران ایرانی با پروژه گلف ۲۰۰۰
در این پروژه آنچنان که در آن برنامه ریزی شده بود قرار شده بود که برخی از چهره های برجسته اصلاح طلب جذب شوند و از طریق آنها روزنامه نگارانی که از دید آنها توان حرکت در راستای اهداف این پروژه را داشتند به گلف ۲۰۰۰ملحق شوند.
بر همین این اساس بود که اصلاح طلبانی که با اینترنت آشنا بودند و حضور پررنگ در دنیای مجلزی داشتند جذب شدند در این راستا بود که افرادی از قبیل محمد علی ابطحی ، ابراهیم نبوی ، سینا مطلبی ، امید معماریان ، مسیح علی نژاد ، نیک آهنگ کوثر ، پرستو دو کوهکی ، مسعود بهنود و … به این پروژه ملحق شدند.
در مثلث براندازی هر کدام از مؤسسات آمریکایی فعالیت خاصی را انجام می دهند که در ایران نیز یکسری افراد با آنها همکاری می کنند . مهمترین مؤسسه « هوفر» زیر مجموعه دانشگاه استنفورد است که در زمان جنگ سرد تشکیل شده است . این مؤسسه پروژه ای بنام “دموکراسی در ایران” دارد که زیر نظر ۳ شخص امنیتی به نام های : عباس میلانی ، لری دایمند ، مایکل مک فور اداره می شود .
عباس میلانی در زمان شاه به دلیل فعالیت در گروههای چپ دستگیر و در بازداشت تبدیل به یک سلطنت طلب دو آتشه شد! بطوری که پس از انقلاب و یکی دو سال زندگی در ایران ، کشور را به مقصد امریکا ترک و در آنجا کتاب های متعددی به نگارش در آورد و از دستاوردهای رژیم پهلوی تقدیر کرد . او کمکم به یکی از رهبران اپوزسیون تبدیل شد که با دیگران فرق عمدهای داشت و آن رابطه با عناصر اصلاح طلب داخلی بود . پروژه “دموکراسی درایران” پیرامون فرهنگ عامه مردم در ایران مانند موسیقی ، وبلاگ ها و مسائل جنسی کار می کند . بخش دانشجویی این مؤسسه بسیار فعال است که افرادی مانند فاطمه حقیقت جو ، آرش ( احمد ) نراقی از اعضای حلقه کیان و نزدیک به عبدالکریم سروش درکنفرانس های آنها سخنرانی میکنند .
در داخل ایران نیز افرادی که به کارگزاران نزدیک هستند به این مؤسسه نزدیک هستند. بطور نمونه محمد عطریانفر در هر مجله یا روزنامهای که کار می کند از عباس میلانی تحت پوشش یک تاریخ نگار که کارهای خود را انجام می دهد، مصاحبه می کند. اهمیت عباس میلانی برای CIA از رضا پهلوی هم بیشتر ، زیرا او با اصلاح طلبان رابطه خوبی دارد وحتی تمام هزینه های مالی اکبر گنجی در خارج از کشور را نیز او تأمین می کند .
شروع پروژه تقلب همزمان با تشدید فعالیت سایبری
پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ ۱۳ حزب سبز آلمان کنفرانسی با شرکت اکثریت اپوزسیون ایرانی از فرح کریمی گرفته تا علیرضا نوری زاده، ابراهیم نبوی، خان بابا تهرانی، رضا معینی و … را در بلژیک برگزار کرد.در آن کنفرانس اعلام شد که درانتخابات ریاست جمهوری تقلب صورت گرفته و احمدی نژاد با تقلب به مرحله بعدی رفته است! در همان جلسه پیشنهادات مختلفی مطرح شد که فرح کریمی نماینده پارلمان هلند و شخصی که بودجه۱۵ میلیون یورویی جهت تقویت وب سایت ها و وبلاگ ها گرفته بود راهاندازی وب سایتهای گوناگون مثل روز آنلاین ،شهرزاد نیوز ،گذار و … را پیشنهاد داد.
پروژه صداهای جهان
یکی دیگر از پروژه هایی که برای رصد و برنامه ریزی عملیاتی درفضای سایبری برنامه ریزی شد پروژه “صداهای جهان”بود. پروژه” صداهای جهان” زیر مجموعه مرکز برکمــن (دانشگاه هاروارد) در سال ۲۰۰۴ تعریف شد. هدف این پروژه تمرکز بر تمام بلاگرهای دنیا بخصوص کشورهای مخالف آمریکا از جمله ایران است تا بتوانند به هدف خود که ایجاد جنگ روانی در این کشورهاست دست پیدا کنند .
منابع مالی این پروژه را بنیاد سوروس ( OSi) تأمین می کند که به اکثر موسسات غیر دولتی در دنیا کمک مالی می کند . طراح و پیگیر این پروژه فردی بنام ” زوکرمن” است که قبلاً در بنیاد سوروس فعالیت می کرده است. او بر روی استفاده از اینترنت برای براندازی نرم در کشورهای مختلف فعالیت زیادی داشته است و با نهادها ی اطلاعاتی امنیتی غربی نیز رابطه دارد . فرد فعال دیگر در این پروژه خانم “ربکامک کین ” است که قبلاً در CNNفعالیت داشته است .
بر اساس مشاهدات و اطلاعات موجود پروژه “صداهای جهان” توسط سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا ساپورت مالی می شود و این سازمان، آن را طراحی کرده تا بتواند درکشورهای مخالف آمریکا نیروها را جذب کند و یک جنگ روانی از طریق وبلاگ ها علیه حکومت در آن کشورها راه اندازی کند.
جذب روزنامه نگاران ایرانی در سازمان سیــا
جذب روزنامه نگاران و فعالان رسانه ای ایرانی یکی از اهداف پروژه های میان مدت و دراز مدت سازمانهای جاسوسی غربی بویژه “سیا” در پروژه های مربوط به جنگ نرم می باشد البته شاید سیا مشخصا خود وارد این یارگیری نشود ولیکن از طریق برخی سرویسهای واسطه این جذب نیرو صورت خواهد گرفت. برای جذب افراد مختلف از طرق مختلف وارد می شوند آنها می دانند که یک فرد رسانه ای علاقه به مطرح شدن دارد چه از طریق مصاحبه و گفتگو با نشریات و رسانه های گوناگون، استفاده از این افراد به عنوان کارشناس در رادیو ، تلویزیون و …. روش های جذب افراد مختلف است و بستگی به نقاط ضعف آنها دارد. جذب برخی بر اساس مسائل مالی صورت می گیرد و یا از طریق مسائل جنسی و ارتباط جنسی مخالف جذب این سازمان ها می شوند اما روش مالی برای جذب افراد در ایران کاربرد بیشتری داشته است. در این میان ngo ها نقش مهم و به نوعی محلل در این خصوص بازی می کنند NGO هایی که منابع مالی شان از خارج کشور تأمین می شود به گونه ای به آنها پول تزریق می شود که قابل بررسی نیست. مؤسسه گفتگو ادیان متعلق به محمد علی ابطحی و یا مؤسسه گفتگوی تمدن های محمد خاتمی و صادق خرازی از طریق دیگر مؤسسات خارجی مانند “هیفوس”، “سوروس”، “کلوپ مادرید”، “جرمن مارشال فایند” و … تأمین مالی می شوند . مؤسسات خارجی بیشتر در زمان جنگ سرد بوجود آمدند اما بعداز ماجرای ۱۱ سپتامبر رشد و گسترش قابل توجهی پیدا کردند .
ابـزار آمریکا برای جنگ نرم
آمریکا در امپراتوری ظاهری که برای خود بنا کرده است است درصدد اشاعه قدرت خود به اقصی نقاط دنیاست . آمریکا پس از جنگ جهانی دوم از دو ابزار برای پیشبرد اهداف خود استفاده کرده که عبارتند از قدرت نرم و قدرت سخت که همان ابزار نظامی است.
الف- قدرت سخت: حملات نظامی آمریکا به عراق و افغانستان نمونه های بارز این جریان هستند .
ب- قدرت نرم:دولت آمریکا در برابر بعضی از کشورها مانند ایران از قدرت نظامی خود استفاه نمی کند اما روش دیگری به نام براندازی نرم را ایجاد کرده که مرتبط با مفهوم قدرت نرم است .
“جوزف ناین” تئوریسین آمریکایی از اساتید دانشگاه هاروارد در این زمینه می گوید: “قدرت فقط ابزارهای نظامی نیست، قدرت خیلی از ابزازهایش فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی است و با همین عوامل می تواند نفوذ خود را گسترش دهد” .
براندازی نرم در سالهای دهه ۸۰ علیه اتحاد جماهیر شوروی و جمهوریهای تازه استقلال یافته شروع به گسترش کرد. نمونه های بارز آن در صربستان، گرجستان، اوکراین و قبل از آن چکسلاواکی و کرواسی و حتی در لبنان که منجر به خروج نیروهای سوری از این کشور شد، صورت گرفت. اما در بعضی از کشورها مانند ونزوئلا این براندازی نرم با شکست مواجه شد.
این گونه براندازی ها زمانی نتیجه بخش خواهد بود که نتیجه اکثریت مردم که حامیان اصلی حکومت های مردمی هستند از دولت ها ناراضی شوند . در ایران وهر کشوری که اکثریت از حکومت رضایت دارند و حتی حاضرند برای حکومت هزینه بپردازند این انقلاب ها نتیجه بخش نخواهد بود . آمریکا برای طرح براندازی نرم از تئوریسین های مختلف از جمله «جین شارپ» که ۵۰ سال از عمر خود را در مؤسسهاش صرف کرده تا طرح استفاده از نقاط ضعف حکومت ها را برای براندازی نرم شناسایی کند .
در وب سایت این مؤسسه به نام «آلبرت انیشتین» شاید به ۲۰ تا ۳۰ زبان زنده دنیا متون و روش مبارزه مسالمت آمیز آموزش داده شده است . البته این زبان ها آلمانی، فرانسوی و یا اسپانیایی نیست بلکه به زبان ها ی برمهای ، چینی ، عربی ، فارسی و … است که آمریکا دوست دارد در کشورهایی که به این زبان ها گویش دارند انقلاب نرم صورت بگیرد .
افراد دیگر مانند «مارک پالمر» رییس مؤسسه “کنوس” نیز درمورد ایران بسیار تحقیق کرده اند . آنها حتی ۲-۳ سال پیش کلاس هایی را تشکیل دادند و برخی از فعالان جریان دوم خردادی مانند عمادالدین باقی را دعوت کرده و دروه های براندازی نرم را به آنها آموزش دادند .
استفــاده از مدل صربستان در ایـران
روش انقلاب مخملی صربستان یکی ا ز روشهایی بود که جهت براندازی درایران شبیه سازی شد.
این مدل مبتنی بر انتخابات است و زمان آغاز آن حداقل ۲ سال قبل از برگزاری یک انتخابات شروع می شود . آنها ابتدا شروع به برنامه ریزی کرده و نامزد مورد نظر خودشان را انتخاب می کنند . به طور نمونه آقای ” ساکاشویلی ” ( رییس جمهورفعلی گرجستان ) کسی نیست که یک شبه به دنیای سیاست آمده باشد. این فرد بورسیه ” فول برایت ” متعلق به وزارت خارجه آمریکاست . او سال ها دراین کشور تحصیل کرده و برای این روزها تربیت شده است . پس از تعیین نامزد مورد نظر به شدت روی او سرمایه گذاری اجتماعی می کنند. به این صورت که افراد طرفدار آن نامزد به آموزش مردم به صورت شبکه ای ( مدل تجاری – گلد کوئیسیتی ) می پردازند که روش ثابت برای یارگیری در کمپین هاست . بعد از این مرحله سمبل و نماد گرافیکی و رنگی را برای این نامزد انتخاب می کنند و شروع به آماده سازی افکار عمومی جهت رأی دادن به نامزد شان می کنند . از طرف دیگر قبل از انتخابات خودشان را آماده می کنند تا اگر انتخابات را واگذار کردند شروع به تشکیک در انتخابات کنند و اعلام نمایند که تقلب صورت گرفته است و اصل مشروعیت حاکمیت را زیر سئوال می برند و شروع به اعتصاب می کنند و در نهایت انتخابات را ابطال کرده و یا مجدد با نظارت ناظران خارجی برگزار شود که در نهایت نامزد مورد نظر شان پیروز شود.
این فرآیند درکشورهای گرجستان ، صربستان ، اوکراین و کرواسی انجام شد و به نتیجه هم رسیده است و همان متون آموزشی که در صربستان مورد استفاده قرار گرفته به فارسی ترجمه شده و با تغییرات کمی در ایران مورد استفاده قرار گرفت که این تغییرات بستگی به آداب و رسوم فرهنگ و مذهب جامعه دارد . مهمترین عوامل اجرایی این انقلاب ها جوانان هستند که سرمایه گذاری خوبی بر روی آنها صورت میگیرد .بر روی انرژی جوانان حساب می شود. زیرا آنان تنها افرادی هستند که ۲ – ۳ ماه از زندگی خود را بدون پول ، وقف انتخابات می کنند .
کودتای مخملی جریان شکست خورده انتخابات در ایران بسیار به انقلاب صربستان شبیه است . در آن کشور گروهی بنام “آتپور” وجود داشت که ظاهرا گروه دانشجویی بودند. اعضای این گروه شروع به عضو گیری کردند. این عضو گیری شباهت زیادی به زیادی به جریان موسوم به موج سبز در ایران داشت . همچنین جزوه های آموزشی که در صربستان توزیع شده بود د رایران نیز توزیع شد برای مثال در یکی از این جزوات آموزشی نکته ای آمده به نام « موقعیت دشوار» که از مهمترین روش های استراتژیک است و حکومت ها را در شرایطی قرار می دهد که نتواند با معترضین برخورد کند . در این نکته آمده که باید زیر پوشش عادت های مذهبی قرار بگیرید و حرکاتی ماننده پیاده روی در خیابانها را انجام دهید که هیچ دولتی نمی تواند از آن چلوگیری نماید .در انتهای این جزوه آموزشی اشاره ای به چند حلقه فیلم آموزشی کرده که پیرامون انقلاب صربستان است. وحتی فیلم ها به زبان فارسی دوبله شده و بر روی وب سایتها قرار گرفته است. جزوه دیگری نیز وجود دارد که درمورد نحوه تسخیر مکانها و ساختمانهای حساس شهر است و در آن آموزش میدهد که گروههای معترض چگونه بتوانند مراکز مهم را تصرف کنند .
بـازوهای پـروژه برانـدازی در ایـران
مدل براندازی که در ایران طراحی شده بود مانند دیگر کشورها دارای ۳ بازوی ؛ فکری ، اجرایی و رسانه ای است .هرکدام از این بازوها دارای زیر مجموعه های فعالی می باشند که بطور مثال بازوی فکری دارای زیر مجموعه های :روشنفکری مذهبی ،روشنفکری سکولار ، سرمایه داری ،سیاست خارجی ،ادبیات و … می باشد که در هر کدام از این موارد مو سساتی در خارج و داخل ایران وجود دارند که بصورت فعال نقش دارند .
بازوی اجرایی این پروژه را دارای ۵ زیر مجموعه می باشد.
۱- زیر مجموعه زنان که ازچند طیف تشکیل شده است که مهمترین لیدرهای این طیف« شادی صدر» و «شیرین عبادی» هستند. این طیف ها بیشتر با NGO های هلندی در تماس بودند که هزینههای این گروهها و کمپین ها را پرداخت می کنند . طیف دیگری به مسئولیت پروین اردلان ،دختر علی اردلان از رهبران جبهه ملی فعالیت می کند. طیف «نوشین همدانی خراسانی» که تمایلات چپ دارند نیز از جمله این طیف ها هستند.
۲- زیر مجموعه قومی – نژادی : بیشتر امور این کار درطیف شیرین عبادی صورت می گیرد . او با اینکه در زمینه حقوق بشر فعالیت می کند اما رگ های قومی – نژادی در فعالیتهایش وجود دارد . گروههای ملی – مذهبی نیز دراین زمینه متمرکز هستند .
۳- زیر مجموعه حقوق بشر: مهمترین چماقی که آمریکا برای رویارویی با مخالفان خود استفاده می کند حقوق بشر است . در این زیر مجموعه چند طیف وجود دارد که این بار نیز طیف شیرین عبادی از فعالان این عرصه هستند . “هادی قائمی ” که از عناصر فعال و امنیتی در آمریکاست از حامیان خارجی این طیف هستند. او مدتی رئیس بخش ایران سازمان صهیونیستی “دیبای حقوق بشر است” و با بودجه ۱۵ میلیون یورویی هلند موسسه ای را راه اندازی کرده که تمرکزش فقط حقوق بشر در ایران است.
۴- زیر مجموعه کارگری : اگر به یاد داشته باشید در سال های گذشته سندیکای اتوبوسرانی اعتصابی را ایجاد کرده بود که رهبری آن را فردی به نام “منصور اصانلو” برعهده داشت . افرادی به دلایل مختلف از جمله عقب افتادگی دستمزد خود دست به اعتصاب می زنند اما حواسشان نیست که موسسات برانداز در آمریکا مانند NED ،صندوق مالی و دموکراسی و … بصورت آشکار به موسسات دیگر چندین میلیون دلار پول می دهند تا به سندیکا های کارگری در ایران کمک کنند .تمامی اسناد این کمک ها در وب سایت سازمان NED موجود است . علت دسترسی آسان به این اسناد را می توان ظاهرسازی دانست . خیلی از افراد معتقدند که این موسسات چون مخفی کاری انجام نمیدهند پس به دنبال مطلب و مسئله خاصی نیستند !
۵- NGO ها: این زیر مجموعه در دوره دولت اصلاحات از اهمیت خاصی برخوردار شد. غرب به این نتیجه رسیده بود که باید NGO ها در ایران گسترش پیدا کنند و ضعف آنان از نظر منابع انسانی ،مالی و مدیریتی نیز تأمین شوند، به همین دلیل موسساتی تأسیس شد که بیشتر آن در هلند بود .وظیفه این موسسات این بود که به NGO های ایرانی خدمات آموزش پرسنل ،آموزش جمع آوری پول از خارج کشور و … را بدهند . دو NGO برجسته در کشور با نام های “کنش گران” به مدیریت “سهراب رزاقی” ( مدیرکل وقت وزارت کشور در بخش NGO ها در دوره اصلاحات ) که مبلغ ۲ میلیون یورو بودجه از موسسات هلندی دریافت کرد و موسسه “همیاران” با مدیریت “باقر نمازی” ( پدر سیامک نمازی ،عضو دعوتی موسسه NGT که وابستگی آن به سیا معلوم شده است ) . موسسه همیاران بعد از زلزله بم در سال ۲۰۰۳ میلادی یکسری کلاس های آموزشی با عنوان جذب پول از خارج کشور در تهران برگزار کرد که مدرسان آن افرادی همچون هادی قائمی بودند که سابقه وابستگی به سرویسهای امنیتی غرب را دارند .
۶- زیر مجموعه دانشجویی : اوج فعالیت زیر مجموعه دانشجویی در جریان ۱۸ تیر ۷۸ بود و بعد از آن نیز تضعیف شد. اما مدتی بعد با مرکزیت دفتر تحکیم وحدت و شاخه های مرتبط با آن نقش جدی در بازوی اجرای براندازی ایفا کرد . دادگاه آغاجری ، نامه به کوفی عنان، تحریم انتخابات و… از جمله فعالیتهای این زیرمجموعه بودهاست. رفتن افرادی همچون محسن سازگارا ،اکبر عطری ،علی افشاری ،رضا دلبری به آمریکا و شاغل شدن این افراد در موسساتی که کار آنها براندازی نظام جمهوری اسلامی است می تواند بهترین مستند برای همکاری این زیرمجموعه دانست .بازوی دانشجویی در این گونه امور از دیگر زیرمجموعه ها فعالتر هستند . زیرا احساسات آنها راحت تر تحریک می شود و دیگر اینکه کمتر به دنبال مادیات هستند .
بـازوهای فکری پـروژه برانـدازی در ایـران
بازوی فکری در پروژه ها ی انقلااب مخملی از اهمیت بالایی برخوردار است و شاید بتوان گفت قبل از هر مسئله ای کار فکری شروع میشود و سالها طول میکشدکه دیگر بازوها ( اجرایی و رسانه ای) به کار بیفتد .
بازوی فکری در ایران از سال های خیلی دور یعنی از اواسط جنگ و در دهه ۶۰ آغاز شد .در همین راستـا، یک تفکر روشنفکری از میان نیروهای مسلمان انقلابی بیرون می آید که رهبری آن برعهده عبدالکریم سروش و مجله کیهان فرهنگی است. در آن زمان مدیریت مجموعه کیهان با سید محمد خاتمی بود . سردبیرهای این مجله اعم از افرادی مانند ماشاء ا….شمس الواعظین ،مصطفی رخ صفت ، منتظر قائم و … همگی بعدها از جریان اصلاحات سر درآورند .مقالاتی که سروش در این مجله به نگارش در میآورد موضوعات خاصی را در پی داشت. بطور نمونه سروش در اولین مقالات خود این موضوع را انتخاب می کند که چیزی به عنوان غرب وجود ندارد که بخواهیم در مورد غرب زدگی صحبت کنیم و اینگونه غرب ستیزی که یکی از گفتمان های مهم انقلاب بود زیر سوال می رفت . آنها پایه های فرهنگی انقلاب را آرام آرام هدف گرفته و ازمیان می بردند . این روند ادامه پیدا می کند و با مجله کیان به زیر ساخت های سیاسی و مذهبی نظام جمهوری نیز نفوذ میکند و چون تفکر سروش و دوستانش دین را از سیاست جدا می داند ، پتانسیلهای ضد استعماری و مقاومتی شیعه یا به اصطلاح« خمینیستی» را زیر سوال می برد .
در اروپایشرقی هم به همین صورت عمل شد و زیر ساخت های فکری را کم کم از میان بردند و بعد از مدتی نتیجه گرفتند که ما باید جامعه خود را به آمریکا و غرب شبیه کنیم .
شاخه دیگر بازوی فکری براندازی در ایران ،روشنفکران سکولار هستند . در ابتدای انقلاب به دلیل اینکه فضای ضد سکولار در جامعه حاکم بود این افراد نتوانستند زیاد در جامعه مانور بدهند اما در دوران اول ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی و بخصوص با حمایت هایی که بعضی افراد که بعدها اسمشان “کارگزاران سازندگی” شد و همچنین کسانی که از روشنفکری مذهبی، خارج شده بودند، رشد کردند . چاپ مجله و برگزاری سخنرانی از مهمترین اقدامات آنها بود. یکی از عوامل مهم این گروه رامین جهانبگلو است که بعد از سالها زندگی در فرانسه به ایران آمد و با حمایت های فراوان محافل نزدیک به دوم خرداد، کارگزاران سازندگی و بخصوص موسسه پژوهشهای فرهنگی شروع به فعالیت کرد.
زیر شاخه بعدی بازوی فکری ادبیات است. کانون نویسندگان که ظاهر چپ دارد ولی عملکردش کاملاً در خدمت آمریکا است . یک زیر شاخه هم در مورد فرهنگ عامه فعال است که در بیرون ایران فعال است و از داخل هم حمایت هایی شده است.
زیر شاخه مهم دیگر سیاست خارجی است که مرکزی ترین زیر شاخه در بحث مالی و لجستیکی است . بحث های این زیرشاخه در فصلنامه های جدی تر و توسط دیپلمات های نزدیک به کارگزاران مانند صادق خرازی و عباس ملکی مطرح می شود .
اکثر این آقایان سالها در آمریکا زندگی و یا تحصیل کرده اند . آقای عباس ملکی بعد از اینکه مسئولیتش در وزارت خارجه ایران تمام شد در دانشگاه هاروارد و در مرکزی که مشکوک به ارتباط با سازمان های امنیتی آمریکاست مشغول به کار روی پروژهای به نام طرح امنیت انرژی شده است . صادق خرازی هم با توجه به سوابقی که در دفتر نمایندگی ایران در نیویورک دارد، رابطه اش با شخصی به نام تری تای پارسی محرز است و از طرفی با موسسات آمریکایی مانند AIC نیزهمکاری میکند.
افرادی دیگری مانند سریع القلم ، هادیان ،سمتی و… با تفکرات خاص شروع به تئوری سازی در زمینه تأمین منافع آمریکا در ایران کردند . آنها موضوعاتی مانند انرژی اتمی ، حمایت از لبنان و فلسطین و… را آرام آرام مورد هجوم قرار میدادند . این تئوری ها در مراکز تحقیقاتی مختلف اعم از مرکز تحقیقات ریاست جمهوری ،مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام ،مرکز پژوهشهای وزارت خارجه در دولت اصلاحات پرداخته شد و در مطبوعات بصورت گسترده در جامعه پخش می شد .
نقش مباحث اقتصـادی در برانـدازی
پس ا زانتخابات نهم ریاست جمهوری و انتخاب احمدی نژاد این زیر شاخه فعال تر شد چون وی یک نوع رویکرد متفاوت از ۱۶ سال گذشته را در پیش گرفته بود . موسی غنی نژاد و مسعود نیلی از جمله افرادی هستند که در مقام یک چهره آکادمیک مطالبی ارائه می دهند که شاید مستقیماً به دنبال براندازی نباشند؛ اما نتیجه کارشان در همان بازوی فکری براندازی جای می گیرد . آنها اصول اعتقادی جمهوری اسلامی مثل عدالت را زیر سوال می برند . این افراد دیگر در مطالب و سخنرانی خود از واژه مستضعفین استفاده نمی کنند، بلکه واژه ( آسیب پذیر ) را به کار می برند که یکی از تکنیک های آمریکایی است که خیلی هم استفاده می شود. نام این تکنیک (قاب بندی) است . وقتی ما اسم کسانی را که درآمدشان کم است آسیب پذیر بگذاریم، معنی فقر را تغییر میدهیم و برخلاف مستضعف که مورد استیضاف قرار گرفته افرادی را معرفی می کنیم که خود بخود ضعیف هستند .
رسانه ؛بـازوی پرقدرت پـروژه برانـدازی
یکی دیگر از بازوهای براندازی که در مسائل اخیر خود را بیشتر نشان داد رسانه است که در سال های اخیر درآن خیلی سرمایه گذاری شده است . این باز و دارای ۳ زیر شاخه است : مطبوعات ،اینترنت ( موبایل ،سایت و …) ،رادیو – تلویزیون .
از قبل رادیو – تلویزیون این تکنولوژی را به آمریکا داد تا از بیرون به داخل ایران دسترسی پیدا کند به همین دلیل سرمایه گذاری زیادی در این زمینه انجام می شد اما در این چند سال اخیر در زمینه مطبوعات هم سرمایه گذاری شده و حتی یکسری از موسسات مطبوعاتی شروع به توزیع موارد فکری می کنند که یکی از مهمترین محورهای جنگ روانی است .
از زیر شاخه های معروف رسانه ،صدای آمریکاست خیلی افرادی مانند سازگارا ،افشاری ،شیرین عبادی ،مهرانگیز کار و …. رسما ا زنیروهای این شبکه محسوب می شوند.
رسانههای دیگری نظیر رادیو اروپایی ( دویچه وله ) متعلق به وزارت خارجه آلمان ،رادیو فردا که افرادی همچون : کیوان حسینی ،فرید قاسمی ،مصدق کاتوزیان ،ایرج گرگین و… در آن مشغول به فعالیت هستند .
هلند در بخش رسانه با اختصاص بودجهای ۱۵ میلیون یورویی سرمایه گذاری عظیمی انجام داده که یکی از این مجموعه ها که با این بودجه راه اندازی شد “رادیو زمانه” است .عناصری از حامیان جریان دوم خرداد اعم از معصومه ناصری ، مهدی گرامی ،نیک اهنگ کوثر ،ابراهیم نبوی ، عباس معروفی، کلانتری و …درآن مشغول به کار هستند . سردبیر خبر رادیو زمانه فردی بنام حسین علوی از افراد موثر رسانه ای در اتحادیه جمهوری خواه است. در بخش اینترنت نیز این چند ساله فعالیت ها گسترش یافته است . بخش اعظم بودجــه های هلند صرف بر پایی وب سایت هایی مانند روزآنلاین به سردبیری حسین باستانی و مشارکت نوشابه امیری ،ابراهیم نبوی ،عباس میلانی ،علی افشاری ،فرح کریمی و احمد زید آبادی شدهاست. وب سایت خانه آزادی که با سازمان سیا رابطه مستقیم دارد و وب سایت گذار که افرادی مانند محمد تهوری ،فاطمه حقیقت جو، فرج سرکوهی، عباس معروفی و …..در آن مشغول به فعالیت هستند، از جمله این پایگاههای اینترنتی هستند.
در مجموع با توجه به مطالب گفته شده کاملا می توان دریافت که جریان برانداز در طی سالیان گذشته چگونه با بهره گیری از فضای سایبر به دنبال تاثیر گذاری در سپهر جامعه ایرانی برای دست یابی به مقاصد و اهداف خود بوده است.به شکلی که این تلاش به شکل دقیق در قالب دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اجرایی شد.به این شکل که تجمیع دو تلاش داخلی و خارجی در ٱن قابل رویت بود. یک سوی آن تلاش های داخلی برای براندازی نظام درقالب انقلاب رنگی بود و سوی دیگرآن تلاش های خارجی برای تاثیر گذاری و حتی حمایت و دخالت مستقیم به نفع برخی کاندیداها
نظرات شما عزیزان: