لینک باکس افزایش بازدید
پیام نوروزی
روز کارگر، فرصتی برای ایجاد اغتشاش
نشست خبری مشترک موسوی با کروبی
بیانیه 18 و منشور فرقه سبز
آذر، ماه دانشجو
درخواست مجوز برای برگزاری راهپیمایی
پس از وقایع تلخ عاشورای 88 که منجر به برگزاری راهپیمایی بزرگ 9 دی شد، میرحسین موسوی به عنوان یکی از سران فتنه 88، با مشاهده گسترده شدن اعتراضات نسبت به اقدامات وی در داخل جامعه، تصمیم گرفت سکوت اختیار کند و حتی حاضر به واکنش نسبت به راهپیمای 9 دی و راهپیمایی 22 بهمن نشد؛ موضوعی که باعث ضعف روحی حامیان این جریان در داخل شد چراکه نمیتوانستند پس از ماهها یکهتازی در خیابانها، شاهد این شکست بزرگ باشند. این سکوت میرحسین موسوی حدود 3 ماه طول کشید تا اینکه در آستانه نوروز سال 89، در یک کپیبرداری آشکار، در دیدار با اعضای حزب منحله مشارکت که به اعتقاد بسیاری عامل ایجاد توهم در میرحسین موسوی در جریان انتخابات سال 88 بود، اقدام به نامگذاری سال 89 به عنوان سال صبر و استقامت کرد؛ نامگذاریای که با بررسی دقیق آن خواهیم فهمید که میرحسین نیز به خوبی ریزش پایگاههای اجتماعی را درک کرده و دیگر امیدی به اغتشاشات خیابانی ندارد. از این رو با نامگذاری این سال به نام صبر و استقامت میکوشد، تحت این عنوان به بازسازی نیروهای خود اقدام کند.
البته وی در یک پیام ویدئویی که به مناسبت نوروز منتشر کرد نیز کوشید، ادعاهای سابق خود را در خصوص مسئله دار بودن انتخابات دهم ریاست جمهوری تکرار کند و حاضر نشد، حتی در شرایطی که داشت، از مواضع خود عدول کند. وی در بخشی از این پیام ویدئویی اینگونه میگوید: «وضعیتی که پیش آمد یک ذهنیت را برای مردم در مورد عدم مدیریت صحیح و اسلامی انتخابات شکل داد که ریشه بسیاری از اتفاقات در کشور شد. دنباله موضوع، پاسخی بود که به اعتراضات داده شد که این پاسخ در خور عظمت، آزادگی و سرافرازی ملت ما نبود. جنایات کهریزک، مسئله خوابگاههای دانشجویی، کشتار ۳۰ خرداد و حتی ۲۵ خرداد و حوادث بعدی از جمله روز عاشورا، مورد انتظار مردم کشور ما نبود.
اگر مسئله سیاسی بود باید به شیوه سیاسی حل میشد و مردم باید اقناع میشدند و به مردم توضیح میدادند. اما اینگونه نشد و پاسخها درخورشان نبود. یکی از به یادماندنیترین روزهای این جریانات، روز ۲۵ خرداد بود که ملت به صورت گسترده در این روز حضور یافتند و آن را به روز تعیینکنندهای در تاریخ کشور تبدیل کردند. آن روز همواره شهادت خواهد داد که روحیه مردم در روزهای پس از انتخابات چگونه بود.»
البته وی در این پیام نیز با درنظر گیری ریزش شدید نیروهای خود خواستار احیای پایگاههای اجتماعی فرقه سبز میشود و از مردم میخواهد که دامنه جنبش سبز را به همه اقشار و قومیتها و استانها گسترش دهند و با ایجاد اشتغال و کمک به مردم در ارتقای وضعیت آنها یاری کنند. وی در این باره میگوید: در این شرایط جا دارد جنبش سبز اول فکر کند که دامنه امواج خود را به همه اقشار، قومیتها و استانها بکشاند و در عین حال اصل جاودان تکافل اجتماعی– اسلامی را زنده کند. به مردم، همسایگان و محلات باید با تولید کار، اشتغال و کمک رسیدگی کنیم و انواع راههای دیگری که در این ارتباط پیش روی مردم قرار دارد.
اما پس از این پیام نوروزی، سران فتنه سبز همانند سال پیش کوشیدند تا با سوءاستفاده از مناسبتها و ایامی که طبق روال قدیم راهپیماییهای قانونی در آن زمان برگزار میشود، نظیر روز قدس و 22 بهمن، همچنان اهداف خود را در کف خیابانها دنبال کنند. آنها که پس از عاشورای 88 عملاً هیچ کدام از فراخوانهایشان برای برگزاری تجمع در 22 بهمن و شب چهارشنبه سوری با اقبال عمومی مواجه نشد، اردیبهشت ماه را به دلیل وجود روز کارگر و روز معلم بهترین فرصت دانستند تا با تحریک این دو قشر که معمولاً با مشکلات اقتصادی نیز دست و پنجه نرم میکنند، باردیگر اهداف خود را در کف خیابان جستوجو کنند، بنابراین وی بر خلاف ادوار گذشته که به این مناسبتها اقدام به صدور بیانیه میکرد، پیامی ویدئویی منتشر کرد و در آن اینگونه گفت: حقیقت این است که ما شرایطی در امسال داریم و نزدیک میشویم که کشور دارای بحران و مشکلات افتصادی و سیاسی و اجتماعی وسیعی هست و تک تک این بحرانها در سرنوشت و گذران زندگی این دوقشر منعکس شده و اثرات زیادی دارد. ما وضعیت اقتصادی کشور رو میبینیم. تورم، پایین اومدن نرخ سرمایهگذاریها، فساد، رواج دروغ و سوءمدیریت و حقوق معوقه کارگران و بیکاری روزافزون آنها، تعطیلی روزافزون کارخانهها یا با ظرفیت پایین کار کردن کارخانهها در حالی که بازارهای ملی ما پر از کالاهای خارجی شده و در حقیقت ما تمام بازار داخلی خودمان را به بیگانه واگذار کردیم و همه میدانیم که این مسئله تا چه اندازه در سرنوشت ملت ما، استقلال و آزادی ما و همچنین در سرنوشت کارگران ما اثر میگذارد. از سوی دیگر ما محدود کردن رسانهها را داریم. محدود کردن دهانها و بستن دهانها را داریم. پر کردن زندانها را داریم و محدود کردن تشکلهای صنفی و سیاسی را داریم که اونهم در سرنوشت کارگران ومعلمان ما اثر میگذارد و به همین علت روشن است که امسال کارگران و معلمان پی ببرند گرچه میدانم که میدانند مسائل و مشکلاتی را که در زندگی روزمره خودشان لمس و درک میکنند با مسائل عمده کشور در ارتباط است و این ارتباط گسترده و سنگین است.
اما به رغم صدور این بیانیه و تمامی تلاشهایی که سایتهای وابسته به جریان سبز برای ایجاد ناآرامی در این دو روز داشتند، باز هم نتوانستند موفق شوند.
پیام به سیدحسن خمینی
اما یکی از جالبترین حرکات میرحسین موسوی در سال 89 پیام به سیدحسنخمینی بود. سید حسن خمینی که به دلیل برخی مواضع موافق با فرقه سبز مورد انتقاد عمومی قرار گرفته بود، در جریان مراسم بزرگداشت رحلت امام خمینی و هنگام سخنرانی اش با اعتراض شدیدی روبهرو شد و عملاً سخنانش نیمه تمام باقی ماند. این موضوع بهترین دستاویز برای موسوی بود تا بار دیگر با صدور اطلاعیه ای علاوه بر اعلام موجودیت، از فرصت پیش آمده سوءاستفاده کرده و با انتساب خود به امام(ره)، بتواند بخشی از آبروی ریخته شده خود را نزد طبقه سنتی جامعه احیا کند. وی در این پیام، اعتراضات به سید حسن خمینی را سازمان یافته قلمداد کرده بود.
اما در آستانه فرا رسیدن 22 خرداد 89، موسوی که میکوشید با افزایش تحرکات خود، بتواند حامیانش را به خیابانها بکشاند، تصمیم گرفت تا به همراه کروبی یک نشست خبری مشترک برگزار کند. نکته جالب در این نشست خبری این بود که هیچ خبرنگاری در جلسه نبود بلکه موسوی و کروبی به اصطلاح خودشان از طریق اینترنت به سؤالات خبرنگاران پاسخ دادند؛ خبرنگارانی که فقط وابسته به رسانههای خود بودند؛ خبرنگارانی از سایتهای ادوار نیوز، امروز، جرس، کلمه، سحام نیوز، تحول سبز، میزان، ندای سبز آزادی و نوروز...
اما فرا رسیدن 22 خرداد 89 اولین سالروز تولد فرقه سبز، موقعیتی دیگر برای میرحسین موسوی و حلقه مشاوران وی بود که پس از شکستهای متعدد، باردیگر دست به احیای این جریان بزند؛ احیایی که این بار از مسیر تغییر رویکرد میگذشت، بنابراین موسوی که پس از بیانیه شماره 17 خود که پس از وقایع عاشورا صادر شده بود، هجدهمین بیانیه خویش را نیز صادر کرد و در آن از مانیفست جدید این فرقه با عنوان «منشور جنبش سبز» پرده برداشت؛ منشوری که به اعتقاد بسیاری همان جزوه زیست مسلمانی بود که موسوی قصد داشت در ایام تبلیغات انتخاباتی آن را عرضه کند اما به دلیل احتمال ریزش آرایشی خود در میان طبقه مذهبی جامعه از این کار منصرف شد. وی در این منشور نیز تمامی تلاش خود را کرده بود تا خلأ بزرگ گرد آوری سرمایه اجتماعی را برطرف کند. از این رو در بخشی از این بیانیه میگوید: طبیعی است که متن پیشنهادی نتواند پاسخگوی همه سلیقهها و مطالبات باشد. دلگرمی این همراه کوچک برای این معضل، راه حلی بود که تعدادی از رأی دهندگان در آستانه انتخابات سال گذشته پیدا کردند.
البته مشاوران موسوی پس از انتشار این منشور و با مشاهده اعتراضاتی که جریانهای مختلف اپوزیسیون نسبت به آن داشتند، ویراست دوم این منشور را نیز که اهداف آنها را هم در بر میگرفت در سوم اسفند 89 منتشر کردند. گفتنی است در این بیانیه موسوی کوشیده است تا اهداف و چشم اندازهای بنیادین فرقه سبز را تشریح و در قالبی از کلمات ارائه کند و عملاً به این جریان هویت ببخشد.
با ناکام ماندن تلاشهای جریان فتنه برای ایجاد آشوب مجدد در خرداد 89، عملاً باردیگر این جریان به رکودی عجیب رفت و به جز برخی ملاقاتها و دیدارهای معمولی میرحسین موسوی هیچ تحرکی خاص در این جریان دیده نمیشد تا اینکه ماه آذر از راه رسید و سران این جریان تصمیم گرفتند باردیگر شانس خود را این بار از طریق دانشجویان بیازمایند، بنابراین باردیگر میرحسین موسوی دست به قلم شد و اقدام به نگارش متنی برای دانشجویان کرد؛ متنی که در آن، آذر را ماه دانشجو قلمداد کرده بود تا شاید بتواند ازاین طریق روزهایی که میتواند، در آن تحرک انجام داد را بیشتر کند. وی در این نوشته کوشیده بود تا با تحریک حس مطالبه گر دانشجویان، آنها را به واکنش وا دارد. وی در بخشی از این بیانیه آورده است: دوستان گرامی، پرسیدهاید که این روزها که امکان بیان اعتراضها و انتقادها به سبب سرکوبهای شدید و برخوردهای امنیتی وجود ندارد، همراهان جنبش سبز چه باید بکنند؟ حقیقت این است که پاسخ به این پرسش هم باید محصول عقل جمعی باشد و شایسته است که همه همراهان و علاقهمندان به راه سبز امید در ارائه راهکارهای مناسب مشارکت داشته باشند.
به نظر من، به عنوان یک فرد از این خیل عظیم، «آگاهی چشم اسفندیار خودکامگان است.» گسترش آگاهی به دایره کسانی که به فضای مجازی دسترسی ندارند، تماسهای چهره به چهره، بالابردن توانمندیها در تحلیل آنچه پیرامون ما در جریان است، با مطالعه و بحث و گفتوگو در جمعهای کوچک حقیقی یا مجازی و با توسعه شبکههای اجتماعی که از آسیب فضای امنیتی موجود در امان باشند، آشنایی با تاریخ اسلام و ایران و به ویژه حوادث جنبشهای مردم این سرزمین از مشروطه تا کنون، میتوانند بخشی از تلاشهای ما و نه همه آن باشد.
سران فرقه سبز در حالی به واپسین روزهای سال 89 نزدیک میشدند که هیچ کدام از اقدامات آنها نتوانست خواستههای آنها را برآورده کند. از سوی دیگر با اوج گیری تحولات در کشورهای منطقه نظیر تونس و مصر و سرنگونی دیکتاتورهای این کشورها توسط مردم، بهترین موقعیت برای سوءاستفاده این جریان به وجود آمد، بنابراین تصمیم گرفتند تا با طراحی سیستمی خاص و به کار گیری تمامی توان فرقه و با به یاری گرفتن تواناییهای سازمان منافقین و همچنین به میدان آمدن شبکههای جاسوسی کشورهای مختلف، دست به برگزاری راهپیمایی بزنند. راهپیمایی که شعارها و مسیر آن توسط سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی طراحی شد. بر این اساس، میرحسین موسوی و مهدی کروبی در یک نامه در کاغذی ساده به وزیر کشور درخواست برگزاری راهپیمایی در روز 25 بهمن را ارائه دادند. در این نامه آمده بود: بدینوسیله به اطلاع میرساند که به منظور اعلام همبستگی با حرکتهای مردمی در منطقه به ویژه قیام آزادیخواهانه مردم تونس و مصر علیه حکومت استبدادی در کشور، درخواست صدور مجوز برای دعوت به راهپیمایی مردمی طبق اصل 27 قانون اساسی در جهت حمایت از قیام مردم این دو کشور مسلمان را در روز دوشنبه ۲۵ بهمن ساعت ۳ بعدازظهر از میدان امام حسین تا میدان آزادی را داریم.
اگرچه وزارت کشور هیچ گاه با انجام این راهپیمایی موافقت نکرد اما صدور همین یک نامه کافی بود که رسانههای وابسته به فتنه اینگونه وانمود کنند که برگزاری این تجمع قانونی و بلااشکال است. در نهایت این تجمع، غیرقانونی با کمترین تعداد ممکن برگزار شد و در جریان آن صانع ژاله و محمد مختاری به شهادت رسیدند؛ ماجرایی که دستگاههای امنیتی با بررسیهای خود دست منافقین را در این ترورها تایید کردند تا آشوب اسرائیلی در 25 بهمن توسط موسوی و کروبی و هدایت رژیم صهیونیستی در تاریخ خیانتهای آنان ثبت شود.
با این حال همین وقایع و موج انزجار عمومی در داخل کافی بود که میرحسین موسوی و مهدی کروبی به عنوان مهمترین رهبران فرقه سبز به همراه همسرانشان خانه نشین شوند و تمامی ارتباطات آنها با بطن جامعه قطع شود؛ خانه نشینیای که از روز 25 بهمن آغاز شد. با این حال در تاریخ ۹ اسفند ۱۳۸۹، سایت کلمه، وب گاه مرتبط با میرحسین موسوی شایع کرد که میرحسین موسوی، مهدی کروبی و همچنین همسران ایشان یعنی زهرا رهنورد و فاطمه کروبی دستگیر شده و به زندان حشمتیه تهران منتقل شدهاند. اردشیر امیرارجمند مشاور موسوی و مجتبی واحدی مشاور کروبی نیز این خبر را تأیید کرده و خبرگزاریهای دیگر نظیر بیبیسی فارسی، بخش فارسی صدای امریکا و یورونیوز آن را به نقل از وبگاه کلمه و مشاوران ایشان بازگو کردند اما غلامحسین محسنی اژهای، سخنگوی قوه قضائیه آن را تکذیب کرد تا اینکه پس از ملاقات فرزندان سران فتنه با آنها، همین سایت در روز سه شنبه ۱۷ اسفند خبر قبلی خود مبنی بر بازداشت موسوی و کروبی به همراه همسرانشان را تصحیح کرد و مدعی شد آقای موسوی و خانم رهنورد در حصر خانگی هستند و نه در پادگان حشمتیه.
بی شک آن چیز که در این میان مشخص است، آنچه در این مدت بر فرقه سبز گذشته است، ثمره خواست خود آنها بوده و هیچ کس در درون نظام مایل به وقوع این حواث تلخ نبوده است و خانه نشینی موسوی و کروبی ثمره دو سال ایجاد نا آرامی در درون جامعه بوده است. حال باید منتظر ماند و دید که آیا با آغاز سومین سال تولد این فرقه نامبارک و پایان یافتن تحرکات این جریان در داخل، آیا شاهد محاکمه میرحسین موسوی و مهدی کروبی خواهیم بود یا خیر؟
نظرات شما عزیزان: