لینک باکس افزایش بازدید
عزت الله سحابي عضوغيررسمي گروهك غيرقانوني نهضت آزادي در حالي در سن 81 سالگي درگذشت كه همچنان در خط ضديت و مخالفت با نظام جمهوري اسلامي قرار داشت. خبر مرگ وي با واكنش هايي مواجه بود كه عجيب ترين آن يادداشت «علي مطهري» نماينده مردم تهران در مجلس بود كه در روزنامه شرق درج گرديد.
وي سحابي را فردي متين خواند كه پخته سخن مي گفت و از استاد شهيد مطهري تأثير پذيرفته بود و در حالي كه «اصل ولايت فقيه چندان براي او قابل هضم نبود!»، «دلگير از جمهوري اسلامي» چشم از دنيا فرو بست؟! وي در نهايت نتيجه مي گيرد كه «در مجموع ما با تيپ نهضت آزادي خوب برخورد نكرديم»! و اگر مطهري زنده بود «افرادي مانند مهندس سحابي با رضايت بيشتري از جمهوري اسلامي به جهان ابدي سفر مي كردند.»
در بررسي اين يادداشت توجه به چند نكته ضروري است:
1- آنچه علي مطهري از آن رنج مي برد، نگاه وارونه اي است كه متأسفانه وي گاه در تحليل مسائل اجتماعي -سياسي با آن مواجه است كه آخرين آن طرح اين ادعاست كه : «سحابي دلگير از جمهوري اسلامي چشم از دنيا فرو بست!»
به واقع ايشان گويا از انقلاب طلبكار است و با محور قرار دادن افراد، از انقلاب مي خواهد پاسخگو باشد كه براي ايشان چه كرده است؟ در حالي كه اين افراد و گروه هاي سياسي هستند كه وامدار و مرهون نظام اسلامي بوده و بايد مشخص نمايند كه براي انقلاب اسلامي و ملت سرفراز ايران چه كرده اند؟! لذا اگر قرار باشد در اين ميان كدورت و دلگيري وجود داشته باشد، اين ملت و نظام اسلامي است كه از افرادي چون سحابي طلبكار است كه چرا نان و نمك انقلاب را خورده و نمكدان شكسته اند؟!
آنچه كه تاريخ بدان شهادت مي دهد، آن است كه اين انقلاب اسلامي نبود كه افرادي چون سحابي و دوستانش را از خود راند، بلكه حضرت امام(ره) (علي رغم ميل باطني) با اعتماد به جريان نهضت آزادي، در ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي مهم ترين جايگاه اجرايي كشور را به اين جريان سپرد و مهندس بازرگان را به عنوان نخست وزير دولت موقت منصوب كرد، در حالي كه بيشتر اعضاي كابينه وي را نيز افراد منتسب به اين جريان شكل مي دادند. اين جريان به تدريج از صفوف ملت انقلاب فاصله گرفت و ترجيح داد تا با كناره گيري از قدرت، نقش اپوزيسيون و مخالف نظام اسلامي را بازي كند!
نهضت آزادي بعد از استعفا، به تدريج به صف دشمنان انقلاب اسلامي پيوست و در اردوگاه فتنه گران و در كنار گروهك منافقين و بني صدر قرار گرفت. در طول دوران جنگ نيز جز تضعيف جبهه ها و همسويي با دشمنان در جهت افزايش فشارهاي بين المللي، اقدامي در كارنامه اين جريان ثبت نشده است و بعد از فتنه 88 نيز به طور كاملاً آشكار در اردوگاه فتنه گران و ضدانقلاب قرار گرفتند.
با اين كارنامه سياه بايد گفت كه نهضت آزادي و وابستگان به آن نه تنها نمي تواند از جمهوري اسلامي طلبكار باشد، بلكه بدهكار كامل به نظام اسلامي بوده، لذا تعبير غلط علي مطهري را بايد اينگونه تصحيح نمود كه: «مرحوم مهندس سحابي بدهكار از دنيا رفت در حالي كه ملت و نظام اسلامي از وي دلگير بود!»
2- نكته قابل تأمل ديگر كه از فحواي كلام يادداشت نويس روزنامه شرق، به دست مي آيد تلاش براي القاي نوعي همدلي و همراهي استاد شهيد مطهري با اعضاي نهضت آزادي است. در اين باره بايد گفت كه دوستي استاد با برخي از چهره هاي عضو نهضت آزادي به دوران پيش از انقلاب بر مي گردد كه هنوز چهره واقعي شان آشكار نشده و عملكرد سياه سه دهه پس از انقلاب آنها نيز ثبت نگرديده بود. هرچند همان زمان نيز معلم تيزبين انقلاب اسلامي به خوبي ابعاد انحرافي آرا و نظرات بازرگان را شناخته و انتقادات جدي به تفسير پوزيتيويستي وي از اسلام كه در نهايت به سكولاريسم و نفي حكومت ديني ختم مي شد، داشت. مطهري اهل مدارا و مسامحه با جريان ها و انديشه هاي انحرافي نبود. مطهري در زمانه خود مهم ترين خطر فكري را رواج انديشه التقاطي مي دانست كه تلاش داشت تا قرائتي سوسياليستي و چپ گرا از اسلام ارائه دهد، لذا با قاطعيت وارد ميدان شد و به افشاگري عليه اين جريان هاي انحرافي پرداخت. مخالفت و جدايي از مرحوم شريعتي را نيز بايد در چارچوب اين روحيه تحليل كرد.
با اين ويژگي مي توان گفت كه اگر مطهري زنده بود در صف اول افشاگري جريان هايي كه مروج انديشه هاي التقاطي اين بار با گرايش هاي راست و متأثر از مكاتب ليبرالي غرب مي باشند، بود كه نهضت آزادي و عزت الله سحابي از جمله آنها بود.
لذا خطاب به آقاي علي مطهري بايد گفت: «شايد اگر آيت الله مطهري كه تأكيد فراوان بر اسلام ناب محمدي(ص) و عشق ارادتي خاص به حضرت امام(ره) داشت، به آن زودي شهيد نمي شد، افرادي مانند مهندس سحابي و همپالگي هايش در نهضت آزادي و جريان ملي - مذهبي فرصت جولان و عرض اندام نمي يافتند!»
نظرات شما عزیزان: