لینک باکس افزایش بازدید
امین جهانبگلو که سال ۸۵ مدتی را در بازداشت بسر برده، در مقاله ای در کریستین ساینس مانیتور، اذعان کرد که توان جریان فتنه از دست رفته است.
وی که اکنون استاد دانشگاه تورنتوی کاناداست، اضافه کرده است: در مصر، حسنی مبارک توقیف شده است اما در ایران این میرحسین موسوی نخست وزیر پیشین و مهدی کروبی روحانی و رئیس پیشین مجلس، دو کاندیدای شکست دیده انتخابات مورد اختلاف ریاست جمهوری در ژوئن سال ۲۰۰۹ هستند که به رغم نقش مهم شان در ایجاد و شکل بخشیدن به جنبش سبز به حبس خانگی افتاده اند.
به گفته جهانبگلو “برخلاف پیش بینی های موسوی و کروبی بنظر می رسد سپاه پاسداران انقلاب در موضعی به مراتب قوی تر قرار دارند.
وی جریان فتنه را با انقلاب های منطقه مقایسه و عنوان کرده است که “جنبش سبز نظیر دیگر جنبش های منطقه، بیشتر بی رهبر است. این هم معرف قدرت وهم گویای ضعف جنبش است.”
گفتنی است، جهانبگلو مدتی به عنوان بورس در خدمت “بنیاد جامعه آزاد”، متعلق به جورج سوروس(پدر انقلاب های رنگی) و همچنین نهاد NED وابسته به وزارت امور خارجه آمریکا بوده و هم اکنون نیز همکار “خانه آزادی”، یکی از نهادهای حامی انقلابهای مخملی در جهان به شمار میآید.
وی در سال ۸۵ پس از بازداشت در جریان اعترافاتش گفته بود که “وظیفه راه اندازی یک شبکه وسیع تحت «وب» را برای جمع آوری اطلاعات طبقه بندی شده از جریانها، گروهها و عناصر فعال سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی برعهده داشتهاست.»
جهانبگلو در تاریخ ۲۸ و ۲۹ تیرماه ۸۵ در برنامه “به اسم دموکراسی” از شبکه یک سیما به همراه هاله اسفندیاری و یحیی کیان تاجبخش به تشریح اقدامات خود در ایران پرداخت و گفت: من الان که بر می گردم به این فعالیت چند ساله ام از دوره آمریکا تا ایران می بینیم که فعالیت هایی که داشتم بیشتر در راستای منافع دشمنان ایران قرار گرفته تا در راستای منافع ملت ایران و از کرده خودم خیلی پشیمانم و فکر می کنم که به بهترین وجه باید آن را بتوانم جبران کنم
من ۳۰سال خدماتم به انقلاب و امام را یک شبه هدر دادم. نباید به گفته های برخی دوستان اینقدر اهمیت می دادم.
شنیده های خبرنگار «جوان» حاکی است که حجةالاسلام مهدی کروبی، اخیرا در دیدار با برخی نزدیکان و هم حزبی های سابقش که برای عیادت وی به منزلش رفته بودند از رفتاری که با نظام طی ۲ سال گذشته داشته ابراز ناراحتی و پشیمانی کرده است.
بنابراین گزارش، کروبی بر خلاف ادعای فرزندان و برخی مشاوران فراری اش در خارج از کشور که این روزها ادعاهای زیادی نسبت به وی دارند در این دیدار ضمن ابراز ناراحتی و پشیمانی از رفتارهای تند و نامعقولانه اش گفته است:
«من ۳۰سال خدماتم به انقلاب و امام را یک شبه هدر دادم. نباید به گفته های برخی دوستان اینقدر اهمیت می دادم. ما که خودمان در این نظام بودیم می دانیم این نظام مستحکم تر از این حرفهاست که بخواهد با حرف های من و یا دیگر آقایان زمین بخورد. اصلا من خودم در مجلس ششم جلوی تندروی خیلی از این مشارکتی ـ مجاهدینی ها ایستادم و حالا امروز…»
گفتنی است برخی نزدیکان کروبی در این دیدار علل تندروی های کروبی را برخی مشاوره های نادرست و علت دیگر را لجاجت های ذاتی نامبرده دانسته اند.
نزدیکان کروبی این احتمال را داده اند که کروبی با نوشتن متنی خطاب به ملت ایران و نظام ضمن برائت از جریان فتنه از رفتار ۲سال گذشته اش نیز تبری بجوید
در سالروز ۲۲ خرداد ۱۳۸۹، تظاهراتی پر شور و شکوهی از سوی جنبش سبز خارج نشین برگزار شد!!
که تصاویر خود گویای شکوه و جلال ! تجمعات جنبش جلبک های سبز می باشد.
داستان موسوی در دوره نخستوزیری و حمایت امام (ره) از وی داستانی مفصل دارد که باید در فرصت خود نوشت اما اجمالا باید گفت که خط وابسته به غرب در ایران پس از انقلاب با افشا شدن عواملش گام به گام عقب نشست و از بازرگان به بنیصدر و از بنیصدر به موسوی رسید. هر چه قدرت ملت بیشتر شد، چهره عوامل وابسته، اسلامیتر و انقلابیتر و پیچیدهتر شد ولی از عجایب فراماسونری اینکه مصدق اسم رمز این جریان باقی ماند، چیزی که شهید آیت و دوستانش کشف کرده بودند و محک شناختشان بود.
در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و فتنه پس از آن شرایط بگونه ای بود که نام زنان بسیاری در این عرصه شنیده شد و گاهی اظهارات و رفتارهای سیاسی آنها محل بحث روزها و ماه های متوالی در عرصه سیاسی کشور بود.
خبرنامه دانشجویان ایران: یکی از دستاوردهای بزرگ نظام جمهوری اسلامی ایران انتخابات ۲۲ خرداد سال ۸۸ بود که با حضور بیش از ۸۰ درصد مردم همراه بود.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، حضور گسترده ی مردم در بین صفوف رأی برای انتخاب کاندیدای مورد حمایت خود آن هم بر اساس شعارهای بیان شده در بازه تبلیغاتی نشان از موفقیت بزرگ انقلاب در همراه کردن مردم با خود است. بقيه در ادامه مطلب
یکی از سایت های جریان فتنه در تحلیلی ضمن اذعان به بیراهه رفتن فرقه سبز تاکید کرد که این فرقه رسما به بن بست رسیده است.
به گزارش«جوان آنلاین»،سایت جرس متعلق به عطاء الله مهاجرانی در مطلبی تحت عنوان«بیراهه ای که جنبش سبز می رود»،با بیان اینکه فرقه سبز طی 2 سال گذشته بر روی شعار از موضوعیت خارج شده "رای من کجاست؟" متوقف مانده ،تصریح کرد: در این فاصله، هیچ شعار محوری دیگری نیز که "نماد هویتی جنبش سبز" باشد، عنوان نشده است و مطالباتی نیز که مطرح می شود نتوانسته جایگاهی نمادین و فراگیر برای جنبش سبز بیابد.
نویسنده این سایت در ادامه فرقه سبز را فاقد برنامه مدون و روشن دانسته و حضور در خیابان ها توسط حامیان اندک فتنه گران را مانوری رسانه ای که مغلوبه شده و پایان یافته عنوان کرده است. بقيه در ادامه مطلب
پس از آشوب اسرائیلی 25 بهمن که با پادویی ضد انقلاب داخلی و صحنهگردانی ســـازمان منــافقین، سلطنتطلبان وگروههای تروریستی دیگر به وقوع پیوست، سؤالات بیشماری در افکار عمومی مطرح شد که آیا پیوند سران ضدانقلاب داخلی با گروههای برانداز نظام آیا تنها در حوادث سال 88 نیز وجود داشت یا نه، باید پروژه آشوب اسرائیلی 25 بهمن را در یک فضای جدید تعریف و تفسیر کرد.
براساس اسناد به دست آمده احیای منافقین و سایر گروههای برانداز و تروریستی دقیقاً توسط کسانی صورت گرفت که ستادهای انتخاباتی خود را روی این جریانات گشوده و همراهی و همگامی با آنان را پیش از انتخابات کلید زدند. درحقیقت جریان دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، برخی گروهکهای ضد انقلاب به موازات تلاشهای داخلی برخی فتنه گران صحنههایی از آشوب و اغتشاش را خلق کردند. بقيه در ادامه مطلب
زمانی که تئوریسین های اصلاحات رمز پیروزی خود را در دوم خرداد مهندسی تحرکات سیاسی بر گسل ها و گسست های اجتماعی تعریف کردند،شاید هیچ گاه در مخیله شان نمی گنجید که این راهبرد امروز از سوی کسانی طرح و پیگری شود که مسندشان وام دار و زائیده پایان دولت آنان شد.
اگر یک روز در خیابان خارک تحصیلکردگان استحاله شده چپ به تئوری پردازی برای ورود به قدرت مشغول بودند،دیگر روز در مرکزی مطالعاتی همین تئوری ها روبروی مردی برگ به برگ حفظ و به یاد سپرده می شد که اینک بیش از آنان می اندیشد و باوری خطرناک تر از آنان دارد.باوری که همه چیزش از یک انحراف آغاز می شود.
جریان انحرافی که ظهور و بروزش به شکل ملموس بعد از انتخابات و فتنه 88 دیده می شود برای مسند قدرت ابایی از عاریت گیری از فتنه گران ندارد،تئوری هایی را که روزی مطالعه کرده بود و در فتنه 88 شاهد بود،همچون یک مانیفست مشق می کند وتجربه.
اگر این روزها سندی از اقداماتشان عیان می شود بسیار زود از سطح به عمق می رود و با تغییر تاکتیک،"بازی زیر آب" را دنبال می کند.این بازی اما چیست؟.
جریان انحرافی که این روزها به مدد تکثر و مدل خوشه ای رسانه های خود به مهندسی فضای اجتماعی مشغول می باشد ،بر این باور است که زمانی می تواند به موفقیت خودجهت تغییر ساختار ها منطبق بر اهدافش برسد که بتواند یک چتر فراگیری گسترده و بتواند نیروهای مختلف سیاسی اصلاح طلب،فتنه گر و اپوزیسیون را زیر این چتر گرد آورد.به باور لیدر این جریان آنچه که باعث شد احمدی نژاد در انتخابات پیشین به پیروزی برسد جمع شدن آرای توده ها و نیز آرای حزب اللهی بوده است.اما با توجه به این که جریان مزبور به اهدافی می اندیشد که دارای تعارض عمیق با منظومه فکری نیروهای ارزشی می باشد لذا باید پایگاه اجتماعی آن ها فراخ و گسترده شده و مدل 8-13+25 عملیاتی شود.یعنی با جمع کردن آراء توده +آرای سبزها(اصلاح طلبان+فتنه گران +اپوزسیون) علی رغم از دست دادن آرای نیروی های ارزشی به زعم خود(8 میلیون نفر) می تواند به پیروزی در انتخابات آتی با 30 میلیون رای بیندیشد. بر همین اساس این جریان می کوشد تا در وهله اول با شکل دهی یک نقطه گره سلبی تحت عنوان" تعارض با حاکمیت" نخ تسبیحی را برای جمع شدن طبقات نخبگانی فراهم آورد.
این مساله اما تنها در بعد سیاسی دنبال نمی شود.این جریان تلاش دارد تا به مدد مدلی که کارگزاران در سال های پایانی خود عملیاتی ساخت از برخی از گسست های اجتماعی سود جسته و زمینه بازی را به نحوی تغییر دهد.اگر بخواهیم عریان تر بگوئیم باید گفت که کارگزاران سازندگی پس ازاین که در سیاست های تعدیل اقتصادی خود فشار غیر قابل تحملی را به مردم وارد کرد برای آنکه بتواند فضا را در اختیار بگیرد،معضلات ومسائل فرهنگی – اجتماعی را برجسته کرده و ضمن برانگیختن اعتراضات حول عصبیت های ارزشی تلاش کرد تا مسائل اقتصادی را از سیبل خارج کرده و اعتراضات در این ساحت را به عرصه فرهنگی - اجتماعی شیفت نماید تا ضمن انحراف در افکار عمومی لایه های تغییر را در این ساحت پیگیری نماید.به گونه ای که منجی ای همچون خاتمی برای آنان در دکان دونبشان ظهور و بروز پیدا کرد.
کمتر کسی درکشور ماست که نام مسعود و مریم رجوی را نشنیده باشد. دو نفری که مسئولی اصلی یکی از مخوف ترین سازمانهای ترور قرن حاضر یعنی مجاهدین خلق ایران را برعهده دارند. هزاران نفر از مردم این آب و خاک را با بدترین شیوه ممکن که حتی تصورش هم برای ما مشکل است به شهادت رساندند و اکنون تحتالحمایه دول غربی و خصوصا آمریکا نفس می کشند. برای آشنایی بیشتر با این گروه باید ابتدائا مقدمهای از کارنامه سیاه این فرقه را ذکر کنیم.
سازمان مجاهدین خلق ایران که در ادبیات مردم ما به سازمان منافقین شهرت یافتهاند، سازمان مسلحی است که در اواسط دهه 1340 برای مبارزه با حکومت پهلوی تشکیل شد. این سازمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا خرداد1360، تلاش داشت خود را همراه مردم و مدافع حقوق آنان جلوهگر سازد. منافقین در جریان همهپرسی نظام جمهوری اسلامی ایران در فروردین 1358 به طور ضمنی با پرسش جمهوری اسلامی، آری یا نه، اظهار مخالفت میکرد.
این گروهک که ایجاد غائله و غوغا را تنها راه موجود برای مطرح کردن خود در اوایل انقلاب میدیدند، دست به ایجاد درگیریها و آشوبهایی پراکنده و نامنظم در اقصی نقاط کشور و همچنین درگیری با اقشار مختلف مردم و نیروهای انقلاب مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زد.
سناريوي رسانههاي غرب در فتنه 88 و پاتک ايران
واكاوي رفتار غرب در چندين ماه قبل و بعد از انتخابات دهم رياست جمهوري يك جنگ نرم تمام عيار را در ذهن متبادر ميسازد...
واكاوي رفتار غرب در چندين ماه قبل و بعد از انتخابات دهم رياست جمهوري يك جنگ نرم تمام عيار را در ذهن متبادر ميسازد؛ جنگي كه آمده بود تا به بهانه انتخابات آرزوهاي 30 ساله خود را كه همواره ناكام مانده بود، از اين طريق پياده سازد. بعد از فتنه مشهور به كوي دانشگاه تهران در سال 78، غرب فرصتي ده ساله داشت تا با آسيبشناسي راهكارها و سناريوهاي خود، نقاط ضعف و قوت را سنجيده و با تراژدي بسيار دقيقتري به ميدان نبرد نرم با نظام جمهوري اسلامي بيايد.
در راهبرد جديد قابليتهاي خود را در عرصههاي مختلف امتحان ميكردند ضمن آنکه انقلابات مخملي كه توسط خود آنها در برخي كشورها اجرا شد را به عنوان تجربه موفق در اختيار داشتند؛ انقلاباتي كه بستر همگي آنها از انتخابات شروع ميشد. سناريويي که غرب در سال 88 و براي انتخابات رياست جمهوري طراحي کرده بود به دو مرحله قبل و بعد از انتخابات تقسيم ميشود و درهر کدام از دو برهه طراحيهاي خاصي صورت گرفت که در ذيل به گوشهاي از آنها اشاره ميشود.
انتخابات ریاستجمهوری پایان یافت. فراتر از پیروزی قاطع دکتر احمدینژاد، پیروز واقعی این میدان مردمی بودند که با مشارکت بالا و چشمگیرشان بار دیگر آرای خود را »میزان« واگذاری قدرت و حاکمیت به دولتی قرار دادند که توقع میرود با تکیه بر پشتوانه مردمی خود بسان گذشته کمر به کار و خدمت بسته و انتظار همه مردم ایران را از یک دولت اصولگرای عدالت محور برآورده سازد.اما فردای این انتخابات پرشور آشوبگران با غائلهای که به راه انداختند کوشیدند، شیرینی پیروزی مردم را به کامشان تلخ کنند؛ هر چند ملت ایران بارها نشان دادهاند که به تکلیف خود عمل میکنند و از دسیسههایی که علیهشان به کار میرود باکی به دل ندارند.
بقيه در ادامه مطلب
موضعگیری و ناخرسندی کشورهای اروپایی و امریکا نسبت به دهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری اسلامی ایران و حمایت آنها از اغتشاشات اخیر موضوعی است که قابل بررسی میباشد. در این میان نقش و رویکرد انگلیس و رسانههای این کشور بسیار برجستهتر مینماید.
به نقل از ندای انقلاب مهدی کروبی از سران فتنه اخیرا در دیدار با برخی نزدیکان و هم حزبی های سابقش که برای عیادت وی به منزلش رفته بودند از رفتاری که با نظام طی ۲ سال گذشته داشته است ابراز ناراحتی و پشیمانی کرده است.
بقيه در ادامه مطلب
«حامد کلاهداری» کارگردان فیلم سینمایی «پایاننامه» با بیان اینکه: “دوستان باسابقه و دغدغهمند، هوشمندانهتر از من عمل کردند و به هر طریقی کنار کشیدند “، گفت: اگر سماجت و جسارتم نبود، «پایاننامه» ساخته نمیشد.
«حامد کلاهداری» کارگردان فیلم سینمایی «پایاننامه» به دلیل آنچه خود شدت گرفتاری نامید، نتوانست در نشست نقد و بررسی «پایاننامه» که در خبرگزاری فارس برگزار شد، حضور یابد.
بنا به درخواست این فیلمساز قرار شد گفتوگویی به صورت تلفنی انجام شود که حاصل این گفتوگو در پی آمده است:
* «پایاننامه» سفارشی نیست
کلاهداری در ابتدای گفتوگو به دغدغهاش برای تولید این فیلم اشاره کرد و گفت
وزرای دولت های سازندگی و اصلاحات با لیست مشترک نمی توانند صاحب کرسی های مجلس شوند
در همین ارتباط دبیر سیاسی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی در واکنش به تدوین لیست مشترک وزرای خاتمی و رفسنجانی برای شرکت در انتخابات آتی مجلس گفت: وزرای خاتمی و رفسنجانی با لیست مشترک نیز نمی توانند کرسی های مجلس را کسب نمایند و با پاسخ منفی مردم روبرو خواهد شد.
مجتبی شاکری در گفتگو با باشگاه خبرنگاران گفت: کارنامه ننگین و سیاه خاتمی و اطرافیانش در جریان فتنه بعد از انتخابات ریاست جمهوری برای امت محرز و آشکار است و مردم بیش از پیش نسبت به جبهه اصلاحات بدبین هستند.
وی تصریح کرد: ملت ایران کارشکنی های اصلاح طلبان در جریان فتنه و سکوت به نوعی حمایت هاشمی و کارگزاران از جریان فتنه را فراموش نخواهند کرد و در برابر ساختار شکنی های آن ها با تمام قوا ایستادگی خواهند کرد و اجازه دخالت به این افراد در انتخابات آتی مجلس را نخواهند داد.
شاکری در پایان خاطرنشان کرد: هم نشینی خاتمی و رفسنجانی با خارج نشینان و اپوزیسیون منجر به حذف صد درصدی آن ها و طرفدارانشان از عرصه سیاسی کشور شده لذا با تدوین لیست مشترک نیز نخواهند توانست کرسی های مجلس را به دست بگیرند.
* ائتلاف غیر قانونی مشارکت و کارگزاران به بن بست می رسد
همچنین،عضو هئیت رئیسه مجلس شورای اسلامی گفت: ائتلاف وزرای خاتمی و هاشمی در قالب احزاب غیر قانونی مشارکت و کارگزاران می باشد و به طور حتم به بن بست می رسد.
محسن کوهکن نماینده مردم لنجان در مجلس شورای اسلامی با اشاره به ائتلاف نانوشته میان وزرای خاتمی و هاشمی رفسنجانی برای شرکت در انتخابات مجلس نهم گفت: ائتلاف میان وزرای دولت خاتمی و هاشمی و پیوند حزب غیر قانونی مشارکت و کارگزاران با توجه به پیشبرد فعالیت اعضای این دو حزب قطعا راه به جایی نخواهد برد و با شکست مواجه می شود.
وی افزود: اقدمات دو حزب مشارکت و کارگزارن در انتخابات ۸۸ و ارتباطات آن ها با جریان انحرافی وجهه عمومی آن ها در بین مردم را از بین برده لذا آن ها شانسی برای ورود به انتخابات ندارند.
* ارائه لیست مشترک برای وزرای خاتمی و رفسنجانی کارگشا نیست
در ادامه عضو شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین گفت: ارائه لیست مشترک از سوی وزیران دولت اصلاح طلب و سازندگی در جهت راه یابی به مجلس نهم کارگشا نخواهد بود.
سید مصطفی میریان با بیان اینکه خاتمی و هاشمی از سال ۷۶ تا کنون با یکدیگر ائتلاف داشته اند اظهار داشت: اگر حمایت های کارگزارن سازندگی از جریان اصلاحات نبود اصلاح طلبان در هیچ زمانی نمی توانستند بر مسند مناصب اجرایی کشور قرار گیرند.
وی اذعان داشت: اصلاح طلبان و کارگزاران سازندگی برای دستیابی به کرسی های مجلس نهم و ریاست جمهوری از ۳ سال قبل شناسایی گزینه های خود را آغاز کرده اند.
میریان همچنین در ادامه تصریح کرد: اصلاح طلبان و کارگزاران سازندگی برای دستیابی به کرسی های مجلس نهم بودجه هنگفتی را از مدت ها پیش در نظر گرفته اند.
عضو شواری مرکزی جامعه اسلامی مهندسین افزود: مردم با کسب آگاهی و بصیرت در طول انقلاب دیگر اجازه نخواهند داد تا دوباره ساختار شکنان کرسی های مجلس را در اختیار بگیرند لذا ارائه لیست مشترک از سوی کارگزارن و اصلاح طلبان در جهت راه یابی به مجلس نهم کارگشا نخواهد بود.
* وزرای هاشمی و خاتمی در انتخابات شانسی ندارند
در پایان عضو هئیت رئیسه مجلس شورای اسلامی نیز افزود: وزرای هاشمی و خاتمی به دلیل تخطی از ارزش های انقلاب و خط امام در انخابات مجلس نهم شانسی ندارند.
امیدوار رضایی میر قائد نماینده مردم مسجد سلیمان در مجلس شورای اسلامی گفت: ائتلاف میان وزرای دولت هاشمی و خاتمی در راستای شرکت در انتخابات مجلس نهم ناکام خواهد ماند.
وی افزود:تلاش وزرای دولت هاشمی و خاتمی برای تدوین لیست مشترک انتخاباتی بیهوده خواهد بود و هوشیاری مردم آن ها را در انتخابات ناکام خواهدگذاشت.
رضایی تصریح کرد: وزرای دولت خاتمی و هاشمی در قالب احزاب متعددی هم چون مشارکت مجاهدین و کارگزاران از ارزش های انقلاب و خط امام (ره)تخطی کرده اند لذا وجهه خود را در بین عموم مردم از دست داده اند و حضور و موفقیت آن ها در انتخابات غیر ممکن می باشد
پدر خوانده ای مهربان که بعد از قائله ۲۵ بهمن خود را متولی جنبش سبز می دانست و هر روز با بیانیه ای جدید ابراز وجود می کرد و خود را راهبر و راهنمای مخالفین نظام در لباس جنبش سبز نشان می داد، جنبش سبز را مانند کودکی بی سرپرست یافت و خود را متولی کودک نامید. از آن پس بیانیه های خود را به عنوان رهبر جنبش ارسال می کند.
اولین بیانیه اش را بعد از تظاهرات ۲۵ بهمن و بعد از حبس خانگی دو رهبر جنبش، به رسانه ها ارسال کرد.
حامیان سبز پوش نیز که با حبس خانگی میرحسین و کروبی جنبش را بی متولی دیدند به بیانیه های بی پایه و اساس پدر خوانده دل خوش کردند و به گمان باطل خود روحی تازه-دمیده در کالبد جنبش یافتند.
“شورای هماهنگی فعالان راه سبز امید” همان پدر خوانده ای است که هیچ وقت اعضای خود را به حامیان اش معرفی نکرد و در واقع کسی نمی داند که این شورا توسط چه کسی و چگونه و با چه اهدافی راه اندازی شده است.
تنها حدس و گمانی که در رابطه با پدرخوانده می توان زد، این است که مطمئنا کسانی آن را هدایت می کنند که امروز در ایران حضور ندارند.
کسانی که در بهترین شرایط رفاهی نشسته اند و مصداق ضرب المثل “بیرون گود نشسته و می گوید لنگش کن” هستند.
آنها کسانی هستند که برای اهداف پلید خود جان جوانان حامی جنبش را به خطر می اندازند و با ارسال بیانیه ها آنها را به راهپیمایی علیه نظام دعوت می کنند.
سکوت موسوی و کروبی بعنوان رهبران اصلی جنبش در رابطه با چگونگی و صلاحیت تشکیل “شورای هماهنگی فعالان راه سبز امید ” نکته قابل توجهی است که از اذهان حامیان دور مانده است.
و اما مسئله مهم تر اینکه به راستی چرا فرد مشخصی مانند اردشیر امیر ارجمند و یا افرد دیگری که دایه ی مهربان تر از مادر هستند برای جنبش، رهبری این شورا را به طور رسمی قبول نمی کنند.
به راستی نقش خارج نشینان و پناهندگان سیاسی در راس شورا چیست و چرا به صورت پنهان با هواداران خود ارتباط برقرار می کنند.
تمامی این ها علامت های سوالی است که پاسخ آنها پشت پرده ” شورای هماهنگی فعالان راه سبز امید ” است و باید منتظر ماند و دید شورایی که امروز خود را راه بر اصلی جنبش می داند چگونه میتواند هدایت کند حامیانش را. که تا به امروز به این مهم دست نیافته است
تظاهرات اول اسفند و چهارشنبه سوری و عید نوروز و هاله سحابی و …. مواردی از شکست های سنگین شورای هماهنگی فعالان راه سبز امید است
براي كساني كه با اي پي كشورهاي خاورميانه به سايت موتور جست وجوي «ياهو» متصل مي شوند، به صورت خودكار صفحه اي به نام «ياهو مكتوب» باز مي شود كه ظاهر عربي دارد. هنگامي كه اين روزها صفحه «ياهو مكتوب» را باز مي كنيم به اخباري از ايران برمي خوريم كه به طور يك طرفه به پوشش اخبار مربوط به مرگ هدي صابر مي پردازند و يا تصوير سربازان نيروي انتظامي را كه براي ايجاد امنيت در روز 22خردادماه در صحنه حاضر شده اند به نمايش مي گذارند.
برنامه «نوبت شما» از بي بي سي فارسي شايد يكي از تهاجمي ترين برنامه هاي انگليس در جنگ رسانه اي با جمهوري اسلامي باشد. اين برنامه به هيچ عنوان در خصوص سوژه هاي روز سكوت نمي كند و همواره از هر موضوعي براي ايجاد اختلاف با جمهوري اسلامي استفاده مي كند. در چنين شرايطي يكي از مهم ترين موضوعات جديد كه شوك رسانه اي را عليه اپوزيسيون نظام در پي داشت، پروژه الماس فريب و نفوذ اطلاعاتي در قلب اپوزيسيون خارج نشين بود؛ كه البته با سكوت بي بي سي مواجه شد
پدر شهید «امیرحسام ذوالعلی» گفت: ضاربان فتنهگر نباید بدون حساب به حال خودشان رها شوند چراکه این مملکت قانون دارد و ما انتظار داریم، انتقام خون جوانان ما گرفته شود و اگر بخواهیم حرمتشکنی آنها را فراموش کنیم، باید شاهد روزهای سختتری باشیم.
شهید بسیجی «امیرحسام ذوالعلی»، در نخستین روز دی ماه 1365 در خانوادهای مذهبی، انقلابی و متدین دیده به جهان گشود؛ پدر وی «عباس ذوالعلی» در دوران جوانی از مبارزان انقلابی بود که بارها توسط ساواک دستگیر شد.
این مبارز و پیرو راه ولایت پس از دستور تشکیل ارتش 20 میلیونی از سوی امام خمینی (ره)، در پایگاه شهید بهشتی وحیدیه تهران با مسئولیت فرماندهی این پایگاه اقدام به ثبتنام نیروها کرد.
وی با آغاز جنگ تحمیلی در مناطق جنوب کشور، حضور یافت و در اول آذر سال 1359 در جزیره مینو بر اثر اصابت ترکش از ناحیه شکم و دست و پا مجروح شد؛ وی از جمله کسانی بود که در عملیات حصر آبادان نقش مؤثری داشت و از جانبازان شیمیایی دوران دفاع مقدس است.
عباس ذوالعلی در سال 1361ازدواج میکند که ثمره این ازدواج 4 فرزند به نامهای امیرحسین، شهید امیرحسام، امیراحسان و محدثه هستند.
شهید «امیر حسام ذوالعلی» از رشادتهای پدر، زیاد شنیده بود و همیشه دوست داشت تا مسیر او را ادامه دهد بنابراین بسیج را به عنوان قلهای برای عروج انتخاب کرد.
22 خرداد سال 88 روزی بود که جریانی جدید در داخل ایران شکل گرفت. جریانی که خود را جنبش سبز معرفی می کرد اما بسیاری معتقدند بودند که به دلیل نبود پشتوانه این نه یک جنبش بلکه یک فرقه سازماندهی شده است که با برنامه ریزی قبلی به دنبال تحقق اهدافی خاص در داخل مرزهای ایران است. اهدافی که تمام آن در براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران خلاصه می شد.
ماجرا درست از ساعت 23، شب جمعه 22 خرداد ماه اغاز شد. جایی که انتخابات دهم ریاست جمهوری پایان یافته بود و مسئولین صندوق ها می رفتند تا شمارش آرا را آغاز کنند. در این هنگام بود که میرحسین موسوی در مقابل دوربین خبرنگاران حاضر شد و در حالی که هنوز هیچ نتیجه رسمی از انتخابات اعلام نشده بود، عنوان کرد که "من با نسبت آرای بسیار زیادی برنده قطعی انتخابات هستم. اکثریت مردم به من رأی دادند. البته نتایج قطعی اعلام میشود و آنچه من گفتم نتایجی است که ما از استانها و شهرستانهای سطح کشور گرفتهایم." وی سپس با انتشار بیانیه ای از هواداران خود خواست تا خود را برای برگزاری جشن پیروزی اماده کنند. همین جمله کافی بود که پروژه ادعای تقلب در انتخابات آغاز و سناریوی چندین ماهه برای براندازی نظام آغاز شود. سناریویی که الگو برداری شده از انقلاب های رنگی در کشورهای اروپای شرقی بود. درست پس از همین ادعا، در روز 23 خرداد جمعی از هواداران موسوی به خیابانها آمدند و با به آتش کشیدن اموال عمومی خواستار ابطال انتخابات و معرفی میرحسین موسوی به عنوان رئیس جمهور جدید شدند. ماجرایی که ماه ها به طول انجامید و طی آن بسیاری تعدادی کشته و زخمی و اموال زیادی از مردم دچار خسارت شد.
وی ادامه داد: اما واقعیت این است در نظام جمهوری اسلامی نیز هم چپ، هم راست و هم اصولگرایی به معنای محافظهکاری، لیبرالیسم و اصلاحطلبی وجود دارد و بالاترین دلیل ما نیز این است که اصولگرایی به آن معنایی که امروزه در فضای سیاسی کشور رایج است، در انتخابات تیر ۸۴ به وجود آمد.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با اشاره به اصولگرایی از منظر سیاسی افزود: اصولگرایی کم و بیش محافظهکاری و جریان راست است و محافظهکاران و اصولگرایان خواهان حفظ و تثبیت وضع موجود بوده و با تغییر و تحول مخالفند و با تحول اصلاحطلبانه که موجب میشود قدرتشان خدشهدار شود، مخالف هستند.
وی تأکید کرد: مهمترین ویژگی اصولگرایان در ایران این است که به شدت نگران حفظ قدرت بوده و به هیچ وجه حاضر نیستند جریان و گروه دیگری را در قدرت سهیم کنند.
زیباکلام با اشاره به غربستیزی، استکبارستیزی، ذوب در ولایت و طرفدار مستضعفان بودن به عنوان ویژگیهایی اصولگرایی مطرح شده توسط حسین اللهکرم افزود: در سال ۱۳۶۰ کدام گروه مصداق تعاریف آقای اللهکرم میشوند، گروه چپ میرحسین موسوی یا حزب جمهوری اسلامی؟ آیا جریان چپ در دهه ۶۰ ذوب در ولایت، آمریکاستیزی، استکبارستیزی، ظلمستیزی نبود؟ پاسخ مثبت است و یکی از ایراداتی که از دولت میر حسین موسوی در دهه ۶۰ گرفته میشد وجود تمایلات سوسیالیستی و اقتصاد ضدسرمایهداری بود بنابر این آنچه امروز به عنوان تعریف اصولگرایی میآورید در دهه ۶۰ بوده است.
وی تصریح کرد: از طرفی آنچه به عنوان اصلاحطلبی شناخته میشود ویژگیهایی است که در منتقدین جریان چپ در دهه ۶۰، ۷۰ و ۸۰ بود و امروز نیز وجود دارد، در مقابل جناح چپ که قدرت مطلق در دهه ۶۰ را در دست داشت و تفکراتش همانها بود که در مورد اصولگرایان گفته شد.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: حال در این میان جریاناتی سیاسی داشتیم که همراه نبودند و خواهان آزادی مطبوعات، آزادی انتخابات، آزادی اندیشه و حاکمیت قانونی بودند مانند جبهه ملی، نهضت آزادی، ملی مذهبیها و امروز دیگر به آنها ملی مذهبی و جبهه آزادی نمیگوییم بلکه به همه اصلاحطلب میگوییم و امروز جریانی که به نام اصلاحطلبی شناخته میشود خواستار آزادی انتخابات، مطبوعات، اندیشه، زندانیان سیاسی و حاکمیت قانون است.
وی در ادامه در پاسخ به سؤالی در خصوص دیدار خاتمی با شیمون پرز گفت: اینکه خاتمی با شیمون پرز مخفیانه ملاقات کرده، کاش خاتمی شهامت، جسارت و لیاقت داشت که مخفیانه با شیمون پرز دیدار کند، خاتمی اگر این جسارت را داشت وضع اصلاحات بهتر از این بود.
وی تأکید کرد: ایکاش یکصدم و یکهزارم جسارتی که احمدینژاد داشت در خاتمی بود و من به جای اینکه پاسخ دهم آیا خاتمی با شیمون پرز مخفیانه صحبت کرده یا نه میگویم ایکاش شهامت داشت و اینکار را میکرد.
خبرگزاری فارس: «محسن صادقی» پخش کننده فیلم «پایاننامه» با اشاره شایعه تخلف این فیلم در اکران، گفت: تاکنون گزارشی از تخلف به دست ما نرسیده و به نظر میرسد یکسری دوست دارند فروش فیلم را مخدوش نشان دهند.
«محسن صادقی» مسئول پخش فیلم سینمایی «پایاننامه» در گفتوگو با خبرنگار سینمایی فارس در مورد شایعات اخیر و تخلفات صورت گرفته در اکران این فیلم، گفت: این خبر منبع موثقی نداشت که ما آنرا پیگیری کنیم اما احساس میکنم یکسری این وسط دارند حرکتهایی انجام میدهند و تا کنون گزارش تخلفی به ما نرسیده است.
صادقی ادامه داد: کف فروش در سینما استقلال ۷ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است که ما این کف فروش را رد کردیم اما اینها فروش هفته اول را ملاک قرار دادند در صورتی که روز یکشنبه سینما استقلال نیمه تعطیل بود و ما این کف فروش را رد کردیم.
وی در ادامه به فارس، گفت: این موضوع در حد یک شایعه است و مسئله خاصی نیست. در این زمینه ترجیح میدهیم چون گزارشی نرسیده سکوت کنیم. در این میان یکسری میخواهند فروش این فیلم را مخدوش جلوه دهند که در جواب به این افراد میتوانند به مدیران سینماها سر بزنند و ببینند که دیشب در سینما مرکزی فیلم ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان فروخته است.
«محسن صادقی» در پایان این گفتوگو خاطرنشان کرد: این اخبار کذب از زمان پیش تولید، اکران در برج میلاد و بعد از آن هم ادامه دارد اما زمان همه این مسائل را حل میکند و خبرنگاران عزیز میتوانند با مراجعه به سینماها از آمار واقعی این فیلم مطلع شوند.
مدرک کارشناسی ارشد مهدي هاشمي رفسنجاني "مدرك معادل " بوده و پس از گذراندن دوره آموزشي در دانشگاه صنعتي شريف اخذ شده است.
به گزارش گروه فضاي مجازي خبرگزاري فارس، عصر امروز نوشت: همانطور كه در عكسهاي الصاق شده مشاهده مي كنيد، مدرك كارشناسي ارشد مهدي هاشمي رفسنجاني "مدرك معادل " بوده و پس از گذراندن يك دوره آموزشي بين دانشگاه صنعتي شريف و سازمان بهينه سازي مصرف سوخت كشور اخذ شده است!
نكته قابل توجه اينكه وي پس از اخذ اين مدرك كارشناسي ارشد معادل، مدرك دكتري خود را از دانشگاه آزاد اخذ كرده است.
بر پايه اين گزارش، مهدي هاشمي بارها خود را فارغ التحصيل دانشگاه صنعتي شريف خوانده است كه نكته قابل توجه در اين خصوص اينكه وي در گذشته "رئيس سازمان بهينهسازي مصرف سوخت كشور " بوده و احتمال دارد اين "مدرك معادل " با استفاده از جايگاه وي اخذ شده باشد؛ چه آنكه مشخص نيست كه وي در دورههاي آموزشي فوق الذكر شركت كرده است يا خير كه نيازمند اطلاع رساني مسئولان دانشگاه صنعتي شريف در اين خصوص است.
با آغاز مطالبات مردمي براي محاكمه عوامل اغتشاشات و ناامنيها در كشور پس از انتخابات 22 خرداد 88 كه بالتبع نام مهدي هاشمي را نيز بر سر زبانها ميانداخت، وي به ناگاه از كشور خارج شد.
البته بسياري از مردم و كارشناسان، رفتن مهدي هاشمي به لندن را با مسائل مطرح شده درباره وي مبني بر دست داشتن در اغتشاشات پس از انتخابات، بدون ارتباط نميدانستند و خواستار بازگرداندن وي به ايران براي حضور در دادگاه بودند.
شائبه فرار مهدي هاشمي از كشور و ارتباط وي با اغتشاشات پبش آمده در ايام پس از انتخابات 22 خرداد 88 آنجا بيشتر تقويت شد كه در چهارمين جلسه رسيدگي به پرونده آشوبهاي پس از انتخابات، مسعود باستاني از روزنامهنگاران فعال دوم خردادي با اشاره به محورهايي كه از سوي مهدي هاشمي رفسنجاني به مديريت سايت "جمهوريت " داده شده بود، گفت: حمله به عملكرد 4 ساله دولت و تضعيف نهادهاي قانوني كشور(سپاه ،بسيج، شوراي نگهبان و...) و القاي تقلب و التهابآفريني در انتخابات جزو محورهايي بود كه دستور كار داشتيم.
همچنين حمزه كرمي مدير سايت جمهوريت نيز در دادگاه اعلام كرد كه مهدي هاشمي در انتخابات پولشويي، سندسازي و از بيتالمال هزينه ميكرد.
اما پيرو اين شائبهها، دفتر هيئتامناي دانشگاه آزاد به دفاع از مهدي هاشمي (رئيس اين دفتر) پرداخت و با صدور اطلاعيهاي سفر وي را يك "مأموريت سازماني " عنوان كرد.
دفتر هيئت امناي دانشگاه آزاد در اين اطلاعيه خود تصريح كرد كه مهدي هاشمي رئيس دفتر هيئت امناي دانشگاه آزاد جهت بازديد و رسيدگي دفاتر و شعبات دانشگاه آزاد در خارج از كشور، چندين روز قبل از دادگاه مورخ 3 شهريور 88 به خارج از كشور عزيمت كرده و قطعاً بعد از اتمام "مأموريت سازماني " خويش جهت پاسخگويي به مطالب كذب مطرح شده در دادگاه به كشور بازخواهد گشت؛ سفري كه همچنان به پايان نرسيده است...
به گزارش جام نیوز به نقل از رادیو فردا، یک فرد سلطنت طلب در مصاحبه با “انستیتو صلح آمریکا” به رنج همواره فتنه سبز از ضعف رهبری اذعان کرد.
عباس میلانی استاد دانشگاه استنفورد در مصاحبه خود با “انستیتو صلح آمریکا” با اذعان به ضعف رهبری در فتنه سبز نوشت: « جنبش سبز به خاطر نداشتن یک دید راهبردی و موثر تا حد زیادی لطمه خورد، اما مشکل راهبردی آن فقدان یک سلسله مراتب یا شبکه گسترده برای رهبری جنبش بود.»
میلانی افزود: «جنبش سبز و جنبش فراگیر تر دمکراسی خواهی در ایران هیچگاه رهبری منسجمی نداشته و افرادی مثل میر حسین موسوی و یا مهدی کروبی که به چهره های شاخص « جنبش سبز » بدل شدند تلاش می کنند به شکلی خواست های خام و مبهم جنبش دمکراسی خواهی ایران را هدایت کنند.»
آرزوی ناکام فتنه گران از زبان صدای آمریکا!
به گزارش جام نیوز،الهه بقراط، کارشناس شبکه دولتی صدای آمریکا، در مورد دستاوردهای فتنه سبز گفت: «بسیاری از مردم تجربه کردند که رای در جمهوری اسلامی مطلقاً معنایی ندارد».
وی بلافاصله در تناقضی آشکار با سخنان خود مبنی بر تقلب در انتخابات ایران ادامه داد: «مردم وقتی رئیس جمهور مورد علاقه خودشان همچون خاتمی را به قدرت می رساند، عملاً نتوانست کاری پییش ببرد و این نشان داد در واقع رای در جمهوری اسلامی هیچ ارزشی ندارد.»
بقراط افزود: «نکته بسیار مهم این است که حتی در جمهوری اسلامی آرای کسانی که به نامزد مورد علاقه رهبری هم رای دادند، ارزش ندارد کما اینکه دیدیم آقای خامنه ای اجازه نداد آقای احمدی نژاد که ظاهراً منتخب مردم است حتی وزیر کابینه خود را عوض کند و من آرزو داشتم کسانی که آقای احمدی نژاد را با خواست خود انتخاب کردند، این آگاهی را داشتند و می آمدند به خیابان و در اعتراض به این عمل آقای خامنه ای بگویند “رای من کجاست” ولی آنها متاسفانه چنین نکردند.»
البته ناگفته پیداست که عدم اعتراض مردم و حمایت قاطع آنها از مقام معظم رهبری در اتفاقات پیش آمده پیرامون وزارت اطلاعات، ناشی از آگاهی و بصیرت بالای مردم ایران بود چرا که ایرانیان مطمئن هستند که رهبری حافظ رای آنهاست و به خاطر حفاظت از آرای مردم مانع تغییر در وزارت اطلاعات شده اند
عضو شوراي مركزي جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي، با اشاره به تجربه 32ساله جريان هاي انحرافي، معاند و منافق براي نفوذ در ساختار نظام، 16 ويژگي مشترك اين جريان ها را برشمرد.
مجتبي شاكري، عضو شوراي مركزي جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي در گفت وگو با خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس در خصوص اقدامات جريان انحرافي، اظهار داشت: تجربه 32 ساله انقلاب اسلامي در مقابله با جريان هاي معاند، منافق و منحرف نشان مي دهد كه طيف جريان هاي مقابل گفتمان انقلاب اسلامي براي رخنه در ساختار سياسي نظام اسلامي با شدت و ضعف از شيوه هاي مشتركي بهره مي برند تا بتوانند در دوره مشخصي از زمان براندازي نظام را محقق كنند.
وي در ادامه ويژگي هاي مشترك جريان هاي منافق و انحرافي براي نفوذ و سلطه در ساختار نظام جمهوري اسلامي ايران را به شرح زير بيان داشت:
1- بيرون بردن پديده حق و تكليف خارج از دايره اسلام ناب و نظام ولايت فقيه و تفسير ديگرگونه از امور مهمي چون حجت شرعي، امر به معروف و نهي از منكر و تولي و تبري
2- جلب حمايت دشمن (آمريكا و صهيونيسم) و ارتباط سازماندهي شده با دستگاه هاي اطلاعاتي آنان
3- همگرايي با طيف هاي مختلف و ائتلاف براي مقابله با نظام، قانون اساسي و ولايت فقيه
4- حذف و يا استحاله واژه هاي كليدي گفتمان انقلاب اسلامي، جمهوري اسلامي، استكبارستيزي، مبارزه با صهيونيزم، پيشرفت و عدالت و مردم سالاري ديني.
5- انتقال حوزه ارزيابي گفتمان انقلاب اسلامي به خارج از حوزه نظام و واگذاري آن به داوري هاي بين المللي.
6- تسلط بر پنج رسانه براي انتقال پيام و تكميل جنگ نرم؛ رسانه ملي، ماهواره، فضاي مجازي، خبرگزاري ها، نشريات داخلي و سينما.
7- طراحي رويارويي خشونت آميز لايه هاي اجتماعي با حاكميت با پروژه هايي چون نافرماني مدني و حتي ترور فيزيكي به جاي گفت وگوي مسالمت آميز.
8- تسلط بر چهار وزارتخانه خارجه، كشور، دفاع و اطلاعات.
9- طيف بي اعتنايي با شكستن قانون در حوزه اسناد بالادستي، قوانين مجلس، شوراي نگهبان و مجمع تشخيص مصلحت نظام، مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي.
10- ساختارمند كردن قومي حزبي دولتي و بين المللي در امر رانت خواري و مفاسد اقتصادي.
11- اشاعه اباحي گري سكولاريسم فمينيسم و بي بند و باري براي كسب مقبوليت و جلب آرا در انتخابات.
12- برقراري ارتباط خارج از عرف با شخصيت ها و سازمان هاي به اصطلاح خصوصي.
13- انفعال در مقابل تحريم و تهديدات غرب و تلاش در مقبول واقع شدن داوري و ارزيابي سازمان هاي بين المللي.
14- دامن زدن به حاكميت دوگانه براي شكستن جايگاه رهبري و برنامه ريزي براي ايجاد فاصله بين مردم و رهبري.
15- پنهان كردن راهبرد و رفتار سكولار خود (انسان، حقيقت، حكومت، هستي، بايدها و نبايدها) در پس نمادها و نمودهاي ديني و نگاه ابزاري به دين.
پس از پخش تنها بخشي از اظهارات و افشاگري هاي مدحي، اردوگاه متشتت ضدانقلاب چنان دچار آشفتگي شده است كه با گذشت چند روز هنوز از اتخاذ سياستي مشخص ناتوان بوده و اضطراب و نگراني كاملي بر آن سايه انداخته است. اين ناآرامي و ناتواني را از واكنش هاي متفاوت و متعارض فعالان اين اردوگاه مي توان مشاهده نمود.
اپوزيسيون در ابتدا چنان به كما رفته بوده كه تا ساعت ها از هرگونه واكنش نسبت به اظهارات مدحي طفره رفته و با بايكوت خبري مي خواست كه مانع گسترش آن شود؛ اما خبر آنچنان با سرعت پيچيد كه سكوت خبري ضدانقلاب مانع گسترش آن نشد. سپس واكنش هاي ضد و نقيض از جمله تأييد و تكذيب اظهارات مدحي توسط افرادي كه در يكي دو سال گذشته بارها از وي به عنوان يكي از اميدهاي براندازي نظام جمهوري اسلامي ياد مي كردند آغاز شد.
مدتي طول كشيد تا ضدانقلاب به خود آيد و تلاش كند تا سياستي منسجم را براي جلوگيري از شكست تمام عيار در «پروژه الماس فريب» اتخاذ نمايد و اينجا بود كه شبهه افكني در ماهيت پروژه الماس فريب در دستور كار قرار گرفت. اپوزيسيون تلاش كرد تا وانمود سازد نظام نيز خود در مورد مدحي دچار ترديد است و معلوم نيست وي يك مأمور وزارت اطلاعات بوده كه با برنامه ريزي قبلي به اين مأموريت رفته است يا عنصري فراري بوده كه در ميان راه توسط مأموران نيروهاي امنيتي جمهوري اسلامي به خدمت درآمده است.
اما ضدانقلاب فراموش كرده بود كه اين مسئله موضوعي حاشيه اي و ثانوي است و حقيقت امر هر چه باشد توفيري در شكست سنگين اردوگاه ضدانقلاب نخواهد كرد؛ چرا كه اگر مدحي از ابتدا مأمور نفوذي وزارت اطلاعات بوده باشد، نشان از توان بالاي نظام در نفوذ در عمق اردوگاه متزلزل ضدانقلاب دارد و اگر مدحي در ميانه راه جذب و خريده شده باشد، باز هم حكايت از آن دارد كه دستگاه هاي امنيتي كشور توان بازي با مهره هاي كليدي اين اردوگاه و تخليه اطلاعاتي آنها را دارد.
در گامي ديگر تلاش شد تا از اعتبار اعترافات مدحي بكاهند و وي را فردي حاشيه اي كه نتوانسته به شبكه اصلي جريان اپوزيسيون برانداز نفوذ نمايد معرفي كنند؛ اما مخاطبان اين شبكه هاي خبري فراموش نكرده بودند كه چطور نوري زاده از وي به عنوان يار شفيق و كسي كه سال ها به عنوان منبع خبر از درون نظام به وي اطلاعات و اخبار داده، ياد كرده بود، همان شاهد عيني كه سال ها به مخاطبان خود وعده داده بود كه روزي وي را معرفي خواهند نمود!
به عنوان نمونه نويسنده سايت ضدانقلاب «خودنويس» نوشت: «آن چه از سيماي حكومت اسلامي تحت عنوان «الماس فريب» پخش شد هيچ گونه ارزش اطلاعاتي و جاسوسي ندارد» و اين در حالي بود كه در چند سطر بعدي اعتراف دارد كه پخش اين فيلم موجب «ايجاد فضاي بي اعتمادي و نفاق در ميان اپوزيسيون شده كه متأسفانه برخي از هم وطنان ميهن دوست نيز نا خواسته در اين مسير قرار گرفتند!»
سياست ديگر كوچك كردن جايگاه مرتبطان با مدحي است، تا نشان دهند كه مدحي نتوانسته به مركزي مهم در اردوگاه ضدانقلاب نفوذ كند. به عنوان نمونه يكي از اين سايت ها مي نويسد: «نوري زاده يك تحليلگر، ژورناليست، نويسنده، شاعر و چهره پررنگ رسانه اي است نه يك كنشگر سياسي!» و ادامه مي دهد: «آقاي جهانشاهي به عنوان مدير تشكيلاتي به نام «موج سبز»، به قول خودشان از بهار ???? يعني تقريباً يك سال پس از جنبش سبز متولد شده است. چه بسا اگر جنبش سبزي ظهور نمي كرد جهانشاهي نامي نيز مطرح نمي شد. نفوذ در تشكيلاتي سه يا چهار نفره بسيار نوپا و فاقد هر گونه پيشينه سياسي عملي چه شاهكار اطلاعاتي بزرگي محسوب مي شود!»
اما آنچه در وراي اين سخنان متعارض حائز اهميت است و به معضل اصلي اردوگاه فراريان و ضدانقلابيون پناه برده به آغوش بيگانه مبدل گرديده، ديوار بلند بي اعتمادي است كه ميان افراد اين اردوگاه فاصله انداخته است. به واقع ديگر همه اين افراد به يكديگر به چشم يك مأمور دستگاه امنيتي جمهوري اسلامي مي نگرند كه ممكن است در تلاش باشد تا اخبار و اطلاعاتي را كسب و ارسال نمايد. به عبارتي ضدانقلاب آرامش خود را از دست داده و فضا را چنان ناامن مي بيند كه به دوستان چندين ساله خود نيز به چشم ترديد مي نگرد، چرا كه ممكن است اين رفيق شفيق چندين ساله نيز در سناريويي مشابه سناريوي «الماس فريب» توسط وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي خريده شده باشد!
امروز اكبر گنجي، محسن مخملباف، اردشير امير ارجمند، مجتبي واحدي، عليرضا نوري زاده، عطاءالله مهاجراني، محسن كديور، علي افشاري، اميرفرشاد ابراهيمي و ديگر فراريون پيوسته به اردوگاه ضدانقلاب، نام هاي مشكوكي هستند كه معياري براي اعتماد به آنها وجود ندارد و هر يك از آنها بالقوه مي توانند يكي از مأموران دستگاه امنيتي جمهوري اسلامي باشند كه در سناريوي الماس فريبي ديگر در آينده از آنها رونمايي شود؟!
به گزارش جام نیوز عضو حلقه کیان در دولت اصلاحات که اکنون در رادیو فردا قلم فرسایی می کند در مقاله ای مطالب جالبی در مورد ماهیت سکولاریستی فتنه سبز علیرغم ادعای دینمدارانه سران آن ارائه کرد.
مجید محمدی ضمن تائید سکولاریستی بودن ماهیت فتنه سبز علیرغم انکار سران آن و پنهان شدن آنها پشت نقاب خط امام (ره) نوشت: «جنبش سبز یک حرکت ملی و مدنی علیه اسلامگرایی و حکومت متناظر با آن بود. فعالان این جنبش برای زندگی و شادی و آزادی و کرامت و فردیت و دموکراسی به پا خواستند.»
وی که پیش از این بارها از بی اعتقادی کروبی نسبت به ولایت فقیه سخن گفته و از آن ابراز خوشحالی می کرد، با تائید تلویحی عدم مرزبندی سران فتنه با گروههای ضد انقلاب و قرار گرفتن در ائتلاف سلطنت طلبان، منافقین، مارکسیست ها و دیگر گروههای معاند علیه نظام، افزود: «هر آنچه با این عناصر سر دشمنی نداشت جایی در گستره وسیع این حرکت یافت.»
وی با اذعان به استحاله سران فتنه و دوری آنها از خط امام(ره) و تقابل با ولایت فقیه افزود: «فعالان مذهبی جنبش سبز که اکنون بسیاری از آنها به تدریج زبان باز کرده و به نفی حکومت دینی با عبارات متفاوت میپردازند چه تحولی در نگرش به خدا و مذهب و رابطه? دین و دولت را متحمل شدهاند؟»
وی در ادامه در مطلبی متناقض با آنچه خود، فتنه گران را سکولار می دانست، بدون اشاره به اقدامات خشونت بار آنها در ایجاد فضای اغتشاش، آشوب و ارعاب مردم، در ادامه مدعی شد: «سبزها که خواهان براندازی با روشهای مسالمتآمیز بوده و هستند با شعارهای اللهاکبر پشت بامها و کف خیابانها، خدا و دیگر عناصر مذهب را از حکومت جبار ستانده و از آن خود ساختند.»
در حالی که آمریکا بزرگترین ناقض حقوق اقلیت های قومی و بومیان این کشور و اقلیت های دینی بویژه مسلمانان است، محمدی در تکمیل خدمات خود به آمریکا مدعی شد: «خدایی که در نهضت سبز وجود دارد همانند خدا در قانون اساسی امریکا یا روی سکههای این کشور به هیچ دین خاصی تعلق نداشت.»
شکاف در بین جنبش سبز سبب محو این رویداد از خیابانها شد
به گزارش جام نیوز، حسین قاضیان، کارشناس شبکه بی بی سی در سلگرد انتخابات سال ۸۸ طی مصاحبه ای با این شبکه گفت: «یک رویداد معین که در روزهای آغازین پس از انتخابات سال ۸۸ رخ داد و با تصور تقلب در انتخابات خواهان رای خود شد با معنایی که بعدها گروههای سیاسی مختلف بر این رویداد بار کردند و سعی کردند معنای جنبش به آن بدهند متفاوت است و این رویداد تحمل آن بار را ندارد وهمین این امر موجب شکاف بین جنبش سبز گردید.»
وی در ادامه در رابطه با اثرات این شکاف بر جنبش سبز افزود: «این شکاف خود را به این شکل نشان داد که امروز از آن رویداد در خیابان ها اثری نیست.»
قاضیان با اشاره عدم جایگاه مردمی سران فتنه گفت: «آنهایی که روز انتخابات به آقایان موسوی و کروبی رای دادند امروز که این دو در حصر به سر می برند به جای اینکه حضور میلیونی در خیابانها داشته باشند حضور میلیونی در سفرهای تفریحی خود دارند.»
این کارشناس بی بی سی در پایان در رابطه با تاثیر انقلاب های منطقه بر جنبش سبز یادآور شد: «جنبشهایی که در کشورهای منطقه به وقوع پیوسته هیچ تاثیری بر جنبش سبز در ایران نخواهد داشت
خبرگزاري فارس: ... بنده زير بار بدعتهاي غيرقانوني نخواهم رفت. امروز اگر چهارچوبهاي قانوني شكسته شد، در آينده هيچ انتخاباتي ديگر مصونيت نخواهد داشت. مردم اطمينان دارند؛ اما برخي از طرفداران نامزدها هم اطمينان داشته باشند كه جمهوري اسلامي اهل خيانت در آراء مردم نيست.
به گزارش خبرگزاري فارس، مقام معظم رهبري يك هفته پس از انتخابات رياستجمهوري 22 خرداد 88 و بروز فتنه، در نماز جمعه تهران حضور يافته و خطبههايي ايراد كردند كه به اذعان خودي و غيرخودي يكي از تاريخيترين خطبههاي پس از انقلاب بود.
متن كامل بيانات حضرت آيت الله خامنه اي، رهبر معظم انقلاب اسلامي كه 29 خرداد 1388 در خطبه هاي نماز جمعه تهران ايراد فرمودند، به اين شرح است:
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
و الحمدللَّه ربّ العالمين نحمده و نستعينه و نتوكّل عليه و نستغفره و نصلّي و نسلّم علي حبيبه و نجيبه و خيرته في خلقه حافظ سرّه و مبلّغ رسالاته بشير رحمته و نذير نقمته سيّدنا و نبيّنا ابيالقاسم المصطفي محمّد و علي اله الأطيبين الأطهرين المنتجبين الهداة المهديّين المعصومين سيّما بقيّةاللَّه في العالمين و السّلام علي ائمّة المسلمين و حماة المستضعفين و هداة المؤمنين.
قال الحكيم في كتابه: "هو الّذي انزل السّكينة في قلوب المؤمنين ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم و للَّه جنود السّماوات و الأرض و كان اللَّه عليما حكيما "(1)
همه برادران و خواهران عزيز را توصيه ميكنم و دعوت ميكنم به رعايت تقواي الهي و توجه به خداي متعال و دل دادن به رحمت و تفضل الهي در همه حال. اگر ما تقواي خدا را پيشه كنيم، اگر در همه حال دل را به خدا متوجه كنيم، حضور خود در مقابل ذات مقدس پروردگار را از ياد نبريم - كه معناي حقيقي تقوا همين است - يقيناً بركات الهي، رحمت الهي، كمك الهي شامل حال ما خواهد شد. در نماز جمعه هر هفته دلهاي نمازگزار و متوجه به خداوند متعال بايد اين حقيقت را، اين معناي شگفتانگيز را با خود مرور كند؛ تقوا را به خود تلقين كند.
اين روزها از يك طرف به ايام ولادت باسعادت صديقه كبرا فاطمه زهرا (سلام اللَّه عليها) متصل و مربوط است، و از يك طرف به ايام مغتنم و ذي قيمت ماه رجب؛ وقت ذكر است، وقت دعاست، وقت توجه است. اين آيهاي كه من تلاوت كردم، به مؤمنان بشارت ميدهد و نزول سكينه الهي را يادآوري ميكند. سكينه يعني آرامش در مقابل تلاطمهاي گوناگون روحي و اجتماعي. اين آيه مربوط به حديبيه است. در ماجراي حركت پيامبر اكرم از مدينه به سمت مكه با چند صد نفر از ياران و اصحاب خود به قصد عمره - در سال ششم از هجرت - حوادثي پيش آمد كه از چند جهت موجب طوفاني شدن دلهاي مؤمنان بود. از يك طرف، دشمنان با نيروي مجهزي آنها را محاصره كرده بودند؛ اينها از مدينه دور بودند - حديبيه نزديك مكه است - نيروهاي دشمن متكي به عقبه مكه بودند، نيرو داشتند، سلاح داشتند، جمعيت زياد داشتند؛ اين يك طرف قضيه بود كه موجب اضطراب ميشد، موجب تشويش براي بسياري از مؤمنين ميشد؛ از طرف ديگر، پيغمبر اكرم بر طبق آن سياست عظيم مكتوم الهي - كه بعد براي همه آشكار شد - در مقابل كفاري كه آمده بودند در مقابل او، در مواردي كوتاه آمد؛ گفتند اسم "رحمان و رحيم " را، "بسم اللَّه "، را از اين نوشته حذف كنيد، پيغمبر قبول كرد؛ و چند مسئله از اين قبيل پيش آمد. اين هم دلهايي را مشوش كرد، مضطرب كرد، به ترديد انداخت.
در يك چنين مواردي كه اين اضطرابهاي گوناگون - چه به لحاظ مسائل شخصي، چه به لحاظ مسائل اجتماعي - براي مؤمنينِ به اسلام پيش ميآيد، اينجا بايد منتظر سكينه الهي بود؛ آنوقت ميفرمايد: "هو الّذي انزل السّكينة في قلوب المؤمنين "؛ خدا دلها را قرص كرد، آرامش به آنها داد، آنها را از تلاطمهاي روحي برحذر و بركنار داشت و مسلمانها از لحاظ رواني، به خاطر اين آرامشي كه خدا به آنها داد، آسوده شدند. آنوقت نتيجه اين سكينه الهي و آرامش روحي اين ميشود كه: "ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم "؛ آنوقت بذر ايمان در دل آنها عميقتر ميرويد، نور ايمان دل آنها را بيشتر روشن ميكند؛ ايمان آنها عميقتر ميشود. اين است كه براي يك مجموعه مسلمان، مجموعه مؤمن مهم است كه به خدا حسن ظن داشته باشد، بداند كه خدا كمككار اوست، بداند كه خدا پشت سر رهپويان راه حق است. وقتي دلها قرص شد، گامها هم محكم ميشود؛ وقتي گامها استوار شد، راه بهآساني طي ميشود، به هدف نزديك ميشود.
هميشه دشمنان اسلام خواستهاند دل مسلمانان را مشوش و مضطرب كنند. در طول تاريخ اسلام موارد زيادي پيش آمده است، قبل از اسلام هم در مورد حركتهاي عظيم جهادي پيامبران قبل از نبي مكرم، مؤمنيني كه توانستند ايمان خودشان را استوار نگه دارند، آرامش روحي پيدا كردند. اين آرامش روحي حركات آنها را در اختيار جهت ايماني قرار داد؛ مشوش نشدند، مضطرب نشدند، راه را گم نكردند؛ چون در حال تشويش و اضطراب، پيدا كردن راه درست دشوار ميشود. انساني كه از آرامش روحي برخوردار است، درست فكر ميكند، درست تصميم ميگيرد، درست حركت ميكند. اينها نشانههاي رحمت الهي است.
امروز جامعه انقلابي ما، مردم مؤمن ما، نياز به اين دارند كه اين آرامش را، اين سكينه را، اين طمأنينه و وقار را در خودشان هرچه بيشتر به وجود بياورند. "الا بذكر اللَّه تطمئن القلوب ".(2) ياد خداست كه دلها را در ماجراهاي طوفاني دنيا و زندگي حفظ ميكند. ياد خدا را مغتنم بشماريد. ايام ماه رجب - همانطور كه گفتيم - نزديك است. دعاهاي ماه رجب يك دريائي از معرفت است. در دعا فقط اين نيست كه انسان دل را به خدا نزديك كند؛ اين هست، فراگيري هم هست. در دعا هم تعليم هست، هم تزكيه هست. دعا هم ذهن را - اين دعاهاي مأثور از ائمه (عليهمالسّلام) - روشن ميكند، حقايقي را، معارفي را به ما ميآموزد كه در زندگي به آنها نياز داريم، و هم دل را متوجه به خدا ميكند. ذكر الهي را خيلي بايد مغتنم بشمريد. همين نماز جمعه شما مصداق ذكر الهي است. "فاسعوا الي ذكر اللَّه ".(3) در اينجا آنچه بر دل شما، بر زبان شما، بر حركات شما بايد غالب باشد، ياد خداست. دل به ياد خدا، زبان متذكر به نام مقدس پروردگار، حركات دست و پا و جسم هم حركاتي در جهت ياد پروردگار و اطاعت اوامر الهي. اين چيزي كه مورد نياز يكايك ماست، همين است.
من به شما عرض بكنم از اول انقلاب تا امروز - كه سي سال ميگذرد - در حوادث گوناگون، حوادثي كه بعضي از آنها ميتوانست يك ملت را، يك نظام را از جا بكند، ميتوانست يك كشور را دچار درياي طوفانياي بكند كه ندانند چه ميكنند و چه بايد بكنند - همين طور كه ميبينيم در بعضي از كشورهاي همسايهمان - براي اين كشور پيش آمد، اما اين كشتي استوار كه متكي به ايمانهاي شما، به اراده شما، به دل نوراني شما به ذكر خدا متكي بود، در اين طوفانهاي گوناگون اندكاضطرابي پيدا نكرد. اين نشانه رحمت الهي است؛ اين نشانه تفضلات خداوند به شما ملت عزيز است.
مشمول تفضلات الهي شدن يك مسئله است، حفظ تفضلات و رحمت الهي يك مسئله ديگر است. مبادا به خودمان مغرور بشويم؛ مبادا وقتي دست كمك پروردگار را كه ميبينيم، بگوئيم: "ما كه مورد توجه پروردگار هستيم " و از وظايفمان غفلت كنيم؛ مبادا ياد خدا از دلها برود. بهخصوص به شما جوانهاي عزيز در سراسر كشور و هر جا كه هستيد عرض ميكنم: جوانها! اين دلهاي پاك را، اين دلهاي نوراني را، اين دلهاي نرم را مغتنم بشمريد؛ آنها را با ياد پروردگار سيراب كنيد؛ آنها را از ذكر خدا لبريز كنيد، كه خداي متعال توجهاتش را و رحمتش را بر اين ملت مستدام خواهد كرد. و شما بدانيد - من امروز عرض ميكنم - آنجوري كه من دارم ميبينم اين ملت را و آنجوري كه مطلعم از تاريخ گذشتگان خودمان در اين كشور و در ديگر كشورها، من مطمئنم و يقين دارم اين ملت به توفيق الهي، به حول و قوه الهي، به تمام اهداف بلند خود دست خواهد يافت.
اين فضاي معنوي جامعه را قدر بدانيد، مبادا هيجانهاي سياسي ما را از خدا غافل كند؛ مبادا بگومگوهاي گوناگوني كه در يك كشور پيش ميآيد - كه در ميان يك ملت آزاد يك امر طبيعي است - ما را غافل كند، ندانيم به كجا ميخواهيم برويم، ندانيم چه جور ميخواهيم برويم. اين انقلاب از اول بر پايه ايمانهاي پاك و صادق استوار شد و ادامه اين راه هم بر همين پايه استوار قرار خواهد داشت.
با وجود اين همه عوامل انحراف، بحمداللَّه ملت ما مؤمنند، خدادوستند، دينشناسند، به معنويت علاقهمندند. امروز جوانها در دنيايي كه ماديگري بر آن حاكم است، غرق در حيرت و آشفتگياند؛ دوري از معنويت آنها را دچار آشگفتي كرده است؛ نميدانند چه بكنند؛ متفكرانشان هم ماندهاند؛ و بعضي از آنها فهميدهاند كه راه اصلاح كارهايشان مراجعه به معنويت است. ولي چه جور ميتوانند معنويت از دسترفته را، معنويتي را كه دو قرن است در كشورهاي غربي دائماً با وسائل گوناگون كوبيده شده است، ميخواهند برگردانند؛ كار آساني نيست. اما ملت ما اينجور نيست. ملت ما در اين مجراي عظيم معنويت حركت كرد، با معنويت توانست يك انقلابِ با اين عظمت را به پيروزي برساند، با معنويت توانست در اين دنياي مادي يك نظام اسلامي را كه متكي به معنويت است، برافرازد، پايههاي آن را محكم كند و آن را در مقابل تهاجمها و طوفانهاي گوناگون حفظ كند. ملت ما يك جنگ هشت ساله تحميلي را با تكيه به همين معنويت توانست با سرافرازي و پيروزي طي كند. امروز هم جوانهاي ما اكثراً جوانهاي مؤمن و معنوي هستند. حتّي آن كساني كه بهظاهر گرايش معنوي در سيماي آنها نيست، انسان در مواقع حساس ميبيند دلهايشان متوجه خداست. بارها من عرض كردهام كه در اين شبهاي قدر، در اين روزهاي اعتكاف، در اين مراسم نماز عيد فطر، چه افرادي، چه اشخاصي كه انسان گمان نميكند، دلهايشان را متوجه خدا ميكنند.
پروردگارا! تو را به قرآن سوگند ميدهيم، تو را به ائمه هدي (عليهمالسّلام) و نبي مكرم سوگند ميدهيم دلهاي ما را از معنويت بيش از پيش انباشته بفرما. پروردگارا! دست ما را از قرآن و از اهل بيت كوتاه مكن. پروردگارا! تقوا و ايمان و سكينه الهي را بر دلهاي اين ملت بزرگ نازل كن. پروردگارا! اين ملت مقتدر و مظلوم را در مقابل دشمنانش به پيروزي برسان. پروردگارا! دلهاي ما را متوجه به خود نگه دار. پروردگارا! آنچه ميگوئيم، آنچه ميكنيم، براي خودت و در راه خودت قرار بده؛ و از ما قبول بفرما. پروردگارا! سلام ما را به پيشگاه وليات و حجتت و عبد صالحت حضرت بقيةاللَّه (ارواحنا فداه) برسان؛ دعاي آن بزرگوار را در حق ما مستجاب بفرما.
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
و العصر. انّ الانسان لفي خسر. الّا الّذين امنوا و عملوا الصّالحات و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر.(4)
خطبه دوم
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
والحمدللَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام علي سيّدنا و نبيّنا ابيالقاسم المصطفي محمّد و علي اله الأطيبين الأطهرين المنتجبين الهداة المهديّين المعصومين سيّما علي اميرالمؤمنين و حبيبته فاطمة الزّهراء و الحسن و الحسين سيّدي شباب اهل الجنّة و عليبنالحسين و محمّدبنعلي و جعفربنمحمّد و موسيبنجعفر و عليبنموسي و محمّدبنعلي و عليبنمحمّد و الحسنبنعلي و الخلف القائم المهدي صلواتك عليهم اجمعين و صلّ علي ائمّة المسلمين و حماة المستضعفين و هداة المؤمنين.
اوصيكم عباد اللَّه بتقوي اللَّه.
در اين خطبه هم من همه برادران و خواهران عزيزي را كه در نماز شركت دارند، دعوت ميكنم به تقوا، به پرهيزگاري.
مسئلهاي كه در اين خطبه مطرح ميكنم، مسئله انتخابات است كه فعلاً مسئله روز در كشور ماست. سه مطلب را خطاب به سه دسته عرض خواهم كرد. يك مطلب خطاب به عموم ملت عزيزمان در هر نقطهاي از كشور كه هستند، ميخواهم عرض بكنم. يك مطلب را خطاب به نخبگان سياسي، نامزدهاي رياست جمهوري، فعالان و دستاندركاران قضاياي انتخابات ميخواهم عرض بكنم. يك مطلب هم خطاب به سران استكبار، بعضي از دولتهاي غربي و سردمداران رسانههايي كه آنها اداره ميكنند، خواهم گفت.
* يك دنيا تجليل و تعظيم و تشكر خطاب به ملت
درباره مطلب اول كه خطاب به شما مردم عزيز است، حرف من عبارت است از يك دنيا تجليل و تعظيم و تشكر. بنده دوست ندارم در سخنرانيها و خطابهها نسبت به مخاطبان خودم با مبالغه حرف بزنم يا تملق آنها را بگويم؛ اما در اين قضيه انتخابات، خطاب به شما مردم عزيز عرض ميكنم كه هر چه با مبالغه صحبت بكنم، زياد نيست؛ حتّي اگر بوي تملق هم بدهد، ايرادي ندارد. كار بزرگي كرديد. انتخابات 22 خرداد يك نمايش عظيمي بود از احساس مسئوليت ملت ما براي سرنوشت كشور؛ نمايش عظيمي بود از روح مشاركتجوي مردم در اداره كشورشان؛ نمايش عظيمي بود از دلبستگي مردم به نظامشان. حقيقتاً مشابه اين حركتي كه در كشور انجام گرفت، من امروز در دنيا و در اين دموكراسيهاي گوناگون - چه دموكراسيهاي ظاهري و دروغين و چه دموكراسيهايي كه واقعاً به آراي مردم مراجعه ميكنند - نظيرش را سراغ ندارم. در جمهوري اسلامي هم جز در همهپرسي سال 58 - فروردين 58 - هيچ نظيري ديگر براي اين انتخاباتي كه در جمعه گذشته شما انجام داديد، وجود ندارد؛ مشاركت حدود 85 درصد؛ چهل ميليون تقريباً جمعيت. انسان دست مبارك وليعصر را پشت سر حوادثي با اين عظمت ميبيند. اين نشانه توجه خداست. لازم ميدانم از اعماق دل نسبت به شما مردم عزيز در سراسر كشور ابراز ادب و تواضع كنم كه واقعاً جا دارد.
* 22 خرداد 88 يك جنبش عمومي و مردمي بود براي تجديد پيمان با امام و شهدا
نسل جوان ما بخصوص نشان داد كه همان شور سياسي، همان شعور سياسي، همان تعهد سياسي را كه ما در نسل اول انقلاب سراغ داشتيم، دارد؛ با اين تفاوت كه در دوران انقلاب، كوره داغ انقلاب دلها را به هيجان ميآورد، بعد هم در دوره جنگ به نحو ديگري؛ اما امروز اينها هم نيست، در عين حال اين تعهد، اين احساس مسئوليت، اين شور و شعور در نسل كنوني ما وجود دارد؛ اينها چيز كمي نيست. البته بين مردم اختلاف سليقه هست، اختلاف رأي هست؛ عدهاي كسي را قبول دارند، حرفي را قبول دارند؛ عده ديگري كس ديگري را قبول دارند، حرف ديگري را قبول دارند؛ اينها هست، طبيعي هم هست، ليكن يك تعهد جمعي را انسان در بين همه اين آحاد، با اختلاف آراءشان، احساس ميكند؛ يك تعهد جمعي براي حفظ كشورشان، براي حفظ نظامشان. همه وارد شدند؛ در شهرها، در روستاها، در شهرهاي بزرگ، در شهرهاي كوچك، اقوام گوناگون، مذاهب مختلف، مردها، زنها، پير، جوان، همه وارد اين ميدان شدند؛ همه در اين حركت عظيم شركت كردند.
اين انتخابات، عزيزان من! براي دشمنان شما يك زلزله سياسي بود؛ براي دوستان شما در اكناف عالم يك جشن واقعي بود؛ يك جشن تاريخي بود. در سي سالگي انقلاب اين جور مردم بيايند نسبت به اين نظام و اين انقلاب و آن امام بزرگوار اظهار وفاداري كنند! اين يك جنبش عمومي و مردمي بود براي تجديد پيمان با امام و با شهدا؛ و براي نظام جمهوري اسلامي يك نَفَس تازه كردن، يك حركت از نو، يك فرصت بزرگ. اين انتخابات، مردمسالاري ديني را به رخ همه مردم عالم كشيد. همهي كساني كه بدخواه نظام جمهوري اسلامي هستند، ديدند مردمسالاري ديني يعني چه. اين يك راه سوم است. در مقابل ديكتاتوريها و نظامهاي مستبد از يك طرف، و دموكراسيهاي دور از معنويت و دين از يك طرف ديگر، اين مردمسالاري ديني است؛ اين است كه دلهاي مردم را مجذوب ميكند و آنها را به وسط صحنه ميكشاند. اين، امتحان خودش را داد. اين يك نكته دربارهي اين انتخابات.
* دشمنان اعتماد ملت را هدف گرفتهاند
نكتهي دوم در باب اين انتخابات اين است كه انتخابات 22 خرداد نشان داد كه مردم، با اعتماد و با اميد و با شادابي ملي در اين كشور زندگي ميكنند. اين جواب خيلي از حرفهائي است كه دشمنان شما در تبليغات مغرضانهي خودشان بر زبان ميآورند. اگر مردم در كشور به آينده اميدوار نباشند، در انتخابات شركت نميكنند؛ اگر به نظام خودشان اعتماد نداشته باشند، در انتخابات شركت نميكنند؛ اگر احساس آزادي نكنند، به انتخابات روي خوش نشان نميدهند. اعتماد به نظام جمهوري اسلامي در اين انتخابات آشكار شد. و من بعد عرض خواهم كرد كه دشمنان همين اعتماد مردم را هدف گرفتهاند؛ دشمنان ملت ايران ميخواهند همين اعتماد را در هم بشكنند. اين اعتماد بزرگترين سرمايهي جمهوري اسلامي است، ميخواهند اين را از جمهوري اسلامي بگيرند؛ ميخواهند ايجاد شك كنند، ايجاد ترديد كنند دربارهي اين انتخابات و اين اعتمادي را كه مردم كردند، تا اين اعتماد را متزلزل كنند.
دشمنان ملت ايران ميدانند كه وقتي اعتماد وجود نداشت، مشاركت ضعيف خواهد شد؛ وقتي مشاركت و حضور در صحنه ضعيف شد، مشروعيت نظام دچار تزلزل خواهد شد؛ آنها اين را ميخواهند؛ هدف دشمن اين است. ميخواهند اعتماد را بگيرند تا مشاركت را بگيرند، تا مشروعيت را از جمهوري اسلامي بگيرند. اين، ضررش بمراتب از آتش زدن بانك و سوزاندن اتوبوس بيشتر است. اين، آن چيزي است كه با هيچ خسارت ديگري قابل مقايسه نيست. مردم بيايند در يك چنين حركت عظيمي اينجور مشتاقانه حضور پيدا كنند، بعد به مردم گفته بشود كه شما اشتباه كرديد به نظام اعتماد كرديد؛ نظام قابل اعتماد نبود. دشمن اين را ميخواهد.
* دائماً به گوشها ميخواندند كه بناست تقلب شود
اين خط را از پيش از انتخابات هم شروع كردند؛ از دو سه ماه پيش از اين. من اول فروردين در مشهد گفتم هي دارند دائماً به گوشها ميخوانند، تكرار ميكنند كه بناست در انتخابات تقلب بشود. ميخواستند زمينه را آماده كنند. من آنوقت به دوستان خوبمان در داخل كشور تذكر دادم و گفتم اين حرفي را كه دشمن ميخواهد به ذهن مردم رسوخ بدهد، نگوئيد. نظام جمهوري اسلامي مورد اعتماد مردم است. اين اعتماد آسان به دست نيامده، سي سال است كه نظام جمهوري اسلامي با مسئولانش، با عملكردش، با تلاشهاي فراوانش توانسته اين اعتماد را در دل مردم عميق كند. دشمن ميخواهد اين اعتماد را بگيرد، مردم را دچار تزلزل كند. اين هم يك نكته.
* رقابتها كاملاً آزاد، جدي و شفاف بود
نكتهي سوم، مسئلهي رقابتها بود. اين رقابتها كاملاً رقابتهاي آزاد، جدي و شفاف بين نامزدهاي مختلف بود؛ همه ديدند. به قدري اين رقابتها و اين گفتگوها و اين مناظرهها شفاف و صريح بود، كه عدهاي به آن معترض شدند - حالا عرض خواهم كرد - حق هم تا حدودي با آنهاست. التهاباتي هم به وجود آورد كه الان هم هنوز آثارش را داريم مشاهده ميكنيم. من به شما عرض بكنم، فرض ما اين بود و هست كه اين رقابتي كه وجود دارد بين چهار نامزد انتخابات، اين رقابت ميان افراد و جريانهاي متعلق به نظام اسلامي است. ايني كه دشمنان سعي ميكنند در رسانههاي گوناگون - كه غالباً هم اين رسانهها مال اين صهيونيستهاي خبيث و رذل است - اينجور وانمود كنند كه دعوا بين طرفداران نظام و مخالفان نظام است، نخير، اين جوري نبود؛ آنها غلط ميكنند اين حرف را ميزنند؛ اين واقعيت ندارد.
* اين چهار نفر همه جزو عناصر نظام بودند
اين چهار نفري كه وارد عرصهي اين انتخابات جدي شدند، همهشان جزو عناصر نظام و متعلق به نظام بودند و هستند. يكي از اينها رئيس جمهور كشور ماست؛ رئيس جمهور خدوم، پركار، زحمتكش، مورد اعتماد. يكي از آنها نخستوزيرِ هشت سال در دوران رياست جمهوري خود بنده است. يكي از آنها فرماندهي سپاه در سالهاي متمادي و يكي از فرماندهان اصلي دوران دفاع مقدس بوده است. يكي از آنها دو دوره رئيس قوهي مقننهي كشور بوده است؛ رئيس مجلس شوراي اسلامي بوده است. اينها عناصر نظامند؛ اينها همهشان متعلق به نظامند. البته اختلافنظر دارند، اختلاف برنامه دارند، در جهتگيريهاي گوناگون سياسي با هم تفاوتهاي متعددي دارند؛ اما همهشان مال نظامند؛ چهار نفر از عناصر نظامند. اين رقابت درون نظام تعريف شد؛ نه رقابت بين درون نظام و بيرون نظام، كه راديوي صهيونيستي و راديوي آمريكا و راديوي انگليسِ خبيث و ديگران هي ميخواهند اين را دامن بزنند. نخير، رقابتي بود در درون نظام و بين عناصر وابستهي به نظام؛ متعلق به نظام، و همهشان هم با اين سوابق. همهشان را من از نزديك ميشناسم، افكارشان را ميدانم، سلائقشان را ميدانم، خصوصيات رفتاريشان را ميدانم، با همهشان از نزديك من كار كردم.
* بنده همهي ديدگاههاي آقايان را قبول ندارم
البته بنده همهي ديدگاههاي اين آقايان را قبول ندارم؛ بعضي از نظرهايشان و عملكردهايشان از نظر من بدون شك قابل انتقاد است؛ بعضي را براي خدمت به كشور مناسبتر از بعضي ديگر ميدانم؛ اما انتخاب به عهدهي مردم بوده و هست. مردم انتخاب كردند. خواست من، تشخيص من، نه به مردم گفته شد، نه مردم لازم بود آن را مراعات كنند. مردم خودشان طبق معيارهاي خودشان تشخيص دادند، حركت كردند، عمل كردند؛ ميليونها اين طرف، ميليونها آن طرف. بنابراين، مسئله، مسئلهي دروني نظام است. ايني كه بخواهند صورت مسئله را تغيير بدهند، اين صد در صد مغرضانه و خباثت آلود است. دعوا بين نظام و بيرون از نظام نيست، دعوا بين انقلاب و ضد انقلاب نيست؛ اختلاف بين عناصري در درون چهار چوب نظام است.
آن مردمي هم كه به اين چهار نفر رأي دادند، اينها هم با اعتقاد به نظام رأي دادند، تشخيص دادند اين براي كشور بهتر است، به نظام پابندياش بيشتر است، به او رأي دادند. آن كسي را كه صالحتر براي خدمت به نظام ميدانستند، به او رأي دادند؛ مردم هم در چهارچوب نظام عمل كردند.
* مناظرات تلويزيوني ابتكار جالبي بود/ به مبلغان خارجي تودهني زد
اما اين رقابتها و مناظرات، كه ابتكار مهمي بود؛ ابتكار جالبي بود؛ خيلي صريح بود، خيلي شفاف بود، خيلي جدي بود. اين مناظرهها تو دهن آن كساني زد كه از بيرون تبليغ ميكردند كه اين رقابتها نمايشي است، واقعيت ندارد. ديدند نخير، واقعيت دارد؛ جدي در مقابل هم ايستادهاند، با هم بحث ميكنند، با هم استدلال ميكنند. بنابراين مناظرهها و گفتگوها بسيار از اين جهت مثبت بود. البته آثار مثبتي داشت، عيوبي هم داشت، كه حالا هر دو را من عرض خواهم كرد.
آن جهت مثبت، اين بود كه در اين مناظرهها و در اين گفتگوها و در اين گفتارهاي تلويزيوني، همه شفاف و راحت حرف زدند، حرف دلشان را بر زبان آوردند، يك سيلابي از نقد و انتقاد به راه افتاد و همه مجبور شدند پاسخگوئي كنند. به آنها انتقاد شد، آنها در مقام پاسخگوئي برآمدند و از خودشان دفاع كردند. مواضع افراد و مواضع گروهها بدون ابهام، بدون پيچيدهگوئي، عريان، در مقابل چشم مردم قرار گرفت؛ سياستهايشان چيست، برنامههايشان چيست، پابنديهايشان كدام است، تا چه حد است؛ اينها در مقابل چشم مردم قرار گرفت و مردم توانستند قضاوت كنند. مردم احساس كردند كه در نظام اسلامي بيگانه به حساب نميآيند، نظام كشور اندروني و بيروني ندارد. همه چيز در مقابل مردم آشكار، همهي نظرات در مقابل مردم بيان شد و معلوم شد رأي مردم ناشي از همين دقتها و تأملات خواهد بود. رأي مردم زينتي نيست. حق انتخاب حقيقتاً متعلق به مردم است، مردم ميخواهند آگاهانه، هشيارانه انتخاب كنند. اين مناظرهها اين را نشان داد. يقيناً يكي از علل افزايش ده ميليوني آراء نسبت به آخرين حد نصابِ دورههاي قبل همين بود كه ذهن مردم، فكر مردم مشاركت داده شد، به عرصه آمد و آنها تشخيص دادند، وارد ميدان شدند. اين مناظرهها به سطح خيابانها هم كشيده شد، داخل خانهها هم رفت، كه اينها قدرت انتخاب مردم را بالا ميبرد. اينجور مباحثات و گفتگوها ذهنها را پرورش ميدهد، قدرت انتخاب را بالا ميبرد. اين از نظر جمهوري اسلامي چيز مطلوبي است.
* آقايان در خلال صحبت احساساتي شدند
البته همين جا من عرض بكنم كه اين گفتگوها نبايد به جائي برسد كه تبديل بشود به كدورت و كينه. اگر اين شد، آنوقت اثر عكس خواهد داشت. اگر به همان شكلي كه آن روز بود و در همان حد باقي بود، اين خوب بود؛ اما اگر بنا باشد همين طور كش پيدا كند، ادامه پيدا كند، هي بگومگو بشود، اين تدريجاً تبديل خواهد شد به كينه. البته خيلي خوب است كه اينجور مناظرههائي در سطوح مديريتي ادامه پيدا كند - البته با حذف آن عيوبي كه بعد به آن اشاره خواهم كرد - و افراد، مسئولين، خودشان را در معرض نقد و انتقاد قرار بدهند و پاسخگو باشند و پاسخ بدهند و تبيين كنند. خيلي از اوقات اگر چنانچه يك انتقادي به كسي بشود، اين فرصتي است براي او كه بتواند ذهنها را روشن كند، تبيين كنند، حقيقت را بيان كنند؛ خيلي چيز خوبي است؛ البته با حذف آن عيوبي كه عرض خواهم كرد. اگر اين جور مناظرهها در طول سال و در طول چهار سال ادامه داشته باشد، ديگر وقتي در هنگام انتخابات پيش آمد، حالت انفجاري پيدا نميكند؛ همهي حرفها در طول زمان گفته خواهد شد، شنيده خواهد شد؛ نقدها، پاسخها، جوابها. اينها محسنات اين مناظرات بود كه خيلي خوب بود؛ اما عيوبي هم داشت كه اين عيوب را بايد برطرف كرد. در مواردي انسان ميديد كه در اين مناظرهها جنبهي منطقي مناظره ضعيف ميشد؛ جنبهي احساساتي و عصبي پيدا ميكرد؛ جنبهي تخريبي غلبه پيدا ميكرد؛ سياهنمائي وضع موجود به شكل افراطي در اين مناظرهها ديده شد؛ سياهنمائي دورههاي گذشته هم در اين مناظرهها مشاهده شد؛ هر دو بد بود. اتهاماتي مطرح شد كه در جائي اثبات نشده است؛ به شايعات تكيه شد، بيانصافيهائي احياناً ديده شد؛ هم بيانصافي نسبت به اين دولت با اين همه حجم خدمت، و هم بيانصافي نسبت به دولتهاي گذشته و دوران سي ساله. آقايان در خلال صحبت احساساتي شدند و لابلاي حرفهاي خوب، حرفهائي هم كه خوب نبود، گفته شد.
* از آزادي بيان در مناظرات تلويزيوني كانديداها لذت بردم اما ...
بنده هم مثل بقيهي آحاد ملت نشستم پاي تلويزيون و اين مناظرهها را تماشا كردم و از آزادي بيان لذت بردم؛ از اينكه نظام جمهوري اسلامي توانسته است به كمك مردم بيايد تا بتوانند قدرت انتخاب خود را بالا ببرند، لذت بردم؛ اما اين بخش معيوب قضيه، بنده را ناخرسند كرد؛ متأثر شدم. براي طرفداران نامزدها هم آن بخشهاي معيوب، آن تعريضها، آن تصريحها، التهابآور و نگرانكننده بود، كه البته از هر دو طرف هم بود.
بنده اينجا در منبر نماز جمعه، در خطبهاي كه در حكم نماز است، حقايق را بايد بيان بكنم. هر دو طرف در اين عيب متأسفانه مشترك بودند. از يك طرف صريحترين اهانتها به رئيس جمهورِ قانوني كشور شد. حتي از دو سه ماه قبل از مناظرات هم اين سخنرانيها را براي من ميآوردند و من ميديدم يا گاهي ميشنيدم؛ تهمتهائي زدند، حرفهائي گفتند؛ به كي؟ به كسي كه رئيس جمهور قانوني كشور است، متكي به آراء مردم است. نسبتهاي خلاف دادند، رئيس جمهور مملكت را كه مورد اعتماد مردم است، به دروغگوئي متهم كردند! اينها خوب است؟ كارنامههاي جعلي براي دولت درست كردند، اينجا آنجا پخش كردند، كه ما كه در جريان امور هستيم، ميبينيم ميدانيم كه اينها خلاف واقع است؛ فحاشي كردند؛ رئيس جمهور را خرافاتي، رمال، از اين نسبتهاي خجالتآور دادند؛ اخلاق و قانون و انصاف را زير پا گذاشتند.
* كارنامه درخشان سي ساله انقلاب كمرنگ جلوه داده شد/ نظر رهبر انقلاب درباره آيتالله هاشمي و ناطق نوري
اين از آن طرف. از اين طرف هم همين جور؛ از اين طرف هم شبيه همين كارها به نحو ديگري انجام گرفت. كارنامهي درخشان سي سالهي انقلاب كمرنگ جلوه داده شد؛ اسم بعضي از اشخاص برده شد كه اينها شخصيتهاي اين نظامند؛ اينهاكساني هستند كه عمرشان را در راه اين نظام صرف كردند. بنده در نماز جمعه هيچوقت رسمم نبوده است از افراد اسم بياورم؛ اما اينجا چون اسم آورده شده است، مجبورم اسم بياورم. به طور خاص از آقاي هاشمي رفسنجاني، از آقاي ناطق نوري من لازم است اسم بياورم و بايد بگويم. البته اين آقايان را كسي متهم به فساد مالي نكرده؛ حالا در مورد بستگان و كسان، هر كس هر ادعائي دارد، بايستي در مجاري قانوني خودش اثبات بشود و قبل از اثبات نميشود اينها را رسانهاي كرد. اگر چيزي اثبات بشود، فرقي بين آحاد جامعه نيست؛ اما اثبات نشده، نميشود اينها را مطرح كرد و قاطعاً ادعا كرد. وقتي اينجور حرفها مطرح ميشود، تلقيهاي نادرست در جامعه به وجود ميآيد، جوانها چيز ديگري خيال ميكنند، چيز ديگري ميفهمند.
آقاي هاشمي را همه ميشناسند. من شناختم از ايشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئوليتهاي بعد از انقلاب نيست؛ من از سال 1336 - يعني 52 سال قبل - ايشان را از نزديك ميشناسم. آقاي هاشمي از اصليترين افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزين جدي و پيگيرِ قبل از انقلاب بود؛ بعد از پيروزي انقلاب از مؤثرترين شخصيتهاي جمهوري اسلامي در كنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در كنار رهبري تا امروز. اين مرد بارها تا مرز شهادت پيش رفته. قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب ميكرد و به مبارزين ميداد. اينها را جوانها خوب است بدانند. بعد از انقلاب ايشان مسئوليتهاي زيادي داشت: هشت سال رئيس جمهور بود؛ قبلش رئيس مجلس بود؛ بعد مسئوليتهاي ديگري داشت. در طول اين مدت هيچ موردي را سراغ نداريم كه ايشان براي خودش از انقلاب يك اندوختهاي درست كرده باشد. اينها يك حقايقي است؛ اينها را بايد دانست. در حساسترين مقاطع ايشان در خدمت انقلاب و نظام بوده.
* در موارد متعددي با آقاي هاشمي اختلافنظر داريم كه طبيعي هم هست
من البته در موارد متعددي با آقاي هاشمي اختلافنظر داريم، كه طبيعي هم هست؛ ولي مردم نبايد دچار توهم بشوند، چيز ديگري فكر كنند. البته بين ايشان و بين آقاي رئيس جمهور از همان انتخاب سال 84 تا امروز اختلافنظر بود، الان هم هست؛ هم در زمينهي مسائل خارجي اختلافنظر دارند، هم در زمينهي نحوهي اجراي عدالت اجتماعي اختلافنظر دارند، هم در برخي مسائل فرهنگي اختلافنظر دارند؛ و نظر آقاي رئيس جمهور به نظر بنده نزديكتر است.
* ناطقنوري از شخصيتهاي خدوم نظام است
در مورد آقاي ناطق نوري هم همين جور. آقاي ناطق نوري هم از شخصيتهاي خدوم انقلاب است؛ ايشان هم خدمات زيادي كرده و در دلبستگي ايشان به اين نظام و انقلاب هيچ شكي نيست.
* به رئيسجمهور تذكر دادم
مناظرههاي زندهي تلويزيوني خوب است؛ اما اين آسيبها بايد برطرف بشود. من همان وقت - بعد از مناظره - به آقاي رئيس جمهور هم تذكر دادم؛ چون ميدانستم ايشان ترتيب اثر ميدهند.
* با فساد مالي بايد قاطعانه برخورد شود
در مورد مبارزهي با فساد مالي، موضع نظام يك موضع روشني است. در زمينهي مسائل مربوط به عدالت اجتماعي، موضع نظام يك موضع روشني است. با فساد بايد در هر نقطهاي كه هست، مبارزه كرد. من ميخواهم اين را عرض بكنم: ما مدعي نيستيم در نظام ما فساد مالي و اقتصادي وجود ندارد؛ چرا، اگر وجود نداشت كه بنده آن نامهي هشت مادهاي را چند سال قبل خطاب به رؤساي محترم سه قوه نمينوشتم و اينقدر روي آن تأكيد نميكردم. چرا، هست؛ اما ميخواهم اين را بگويم: نظام جمهوري اسلامي، همين امروز يكي از سالمترين نظامهاي سياسي و اجتماعي در دنياست. اينكه ما بيائيم به استناد گزارش فلان مرجع صهيونيستي، نظام را و كشور را متهم كنيم به فساد، اين مطلقاً درست نيست. اين هم كه ما اشخاص را، مسئولين را بيجهت در زمينهي فساد زير سؤال ببريم، اين هم درست نيست. فساد مالي يكي از مسائل مهم در نظام اسلامي است و بايد با او جداً مبارزه كرد؛ هم در قوهي مجريه، هم در قوهي قضائيه، هم در قوهي مقننه. همه موظفند با اين مسئله مبارزه كنند. اگر مبارزه نشود، مهار نشود، توسعه پيدا خواهد كرد؛ كما اينكه بسياري از كشورهاي دنيا - همين كشورهاي غربي كه اينقدر دم از مبارزهي با فساد مالي و پولشوئي و امثال اينها ميزنند - تا خرخره غرق در فسادند. قضاياي دولت انگليس و مجلس پارلمان انگليس را اين روزها شنيديد و همهي دنيا دانستند. اين يك گوشههائي از قضاياست؛ خيلي بيش از اينهاست.
* عزيزان من! 22 خرداد يك حماسه بود
اين بخش مربوط به خطاب مردم را من جمعبندي كنم. عزيزان من! ملت ايران! 22 خرداد يك حماسه بود. اين حماسه، تاريخي شد، جهاني شد. اگرچه بعضي از دشمنان ما در اطراف دنيا خواستند اين پيروزي مطلق نظام را، اين پيروزي حتمي را، به يك پيروزي مشكوك و قابل ترديد تبديل كنند. حتّي بعضي خواستند اين را به يك شكست ملي تبديل كنند! خواستند كام شما را تلخ كنند و نگذارند بالاترين نصاب مشاركت جهاني را دنيا به نام شما ثبت كند. خواستند اين كارها را بكنند؛ اما به نام شما ثبت شد. نميشود آن را دستكاري كرد.
* رأيدهندگان به هر 4 نامزد مأجورند
رقابتها تمام شد. همهي كساني كه به اين چهار نامزد رأي دادند، مأجورند؛ انشاءاللَّه اجر الهي دارند. همهشان در درون جبههي انقلابند، متعلق به نظامند؛ اگر با قصد قربت رأي داده باشند، عبادت هم كردهاند. خط انقلاب، چهل ميليون رأي دارد؛ نه بيست و چهار و نيم ميليون كه رأي به رئيس جمهور منتخب است. چهل ميليون به خط انقلاب رأي دادند.
* هر كسي شبهه دارد از مجاري قانوني پيگيري كند
مردم اطمينان دارند؛ اما برخي از طرفداران نامزدها هم اطمينان داشته باشند كه جمهوري اسلامي اهل خيانت در آراء مردم نيست. ساز و كارهاي قانوني انتخابات در كشور ما اجازهي تقلب نميدهد. اين را هر كسي كه دستاندركار مسائل انتخابات هست و از مسائل انتخابات آگاه است، تصديق ميكند؛ آن هم در حد يازده ميليون تفاوت! يك وقت اختلافِ بين دو رأي، صد هزار است، پانصد هزار است، يك ميليون است، حالا ممكن است آدم بگويد يك جوري تقلب كردند، جابه جا كردند؛ اما يازده ميليون را چه جور ميشود تقلب كرد! در عين حال بنده اين را گفتم، شوراي محترم نگهبان هم همين را قبول دارند كه اگر كساني شبهه دارند و مستنداتي ارائه ميدهند، بايد حتماً رسيدگي بشود؛ البته از مجاري قانوني؛ رسيدگي فقط از مجاري قانوني. بنده زير بار بدعتهاي غيرقانوني نخواهم رفت. امروز اگر چهارچوبهاي قانوني شكسته شد، در آينده هيچ انتخاباتي ديگر مصونيت نخواهد داشت. بالاخره در هر انتخاباتي بعضي برندهاند، بعضي برنده نيستند؛ هيچ انتخاباتي ديگر مورد اعتماد قرار نخواهد گرفت و مصونيت پيدا نخواهد كرد. بنابراين همه چيز دنبال بشود، انجام بگيرد، كارهاي درست، بر طبق قانون. اگر واقعاً شبههاي هست، از راههاي قانوني پيگيري بشود. قانون در اين زمينه كامل است و هيچ اشكالي در قانون نيست. همانطور كه حق دادند كه نامزدها نظارت كنند، حق دادند كه شكايت كنند، حق دادند كه بررسي بشود. بنده از شوراي محترم نگهبان خواستم كه اگر مواردي خواستند صندوقها را بازشماري بكنند، با حضور نمايندگان خود نامزدها اين كار را بكنند. خودشان باشند، آنجا بشمرند، ثبت كنند، امضاء كنند. بنابراين، هيچ مشكلي در اين جهت وجود ندارد. اين راجع به انتخابات و خطاب به شما مردم عزيز.
* امروز يك لحظه حساس تاريخي براي كشور است/ هوشيار باشيم
اما خطاب دوم من، خطاب به سياسيون و نامزدها و گردانندگان احزاب و جريانات است. من ميخواهم عرض كنم به اين حضرات، كه امروز يك لحظهي حساس تاريخي براي كشور است؛ نگاه كنيد به وضع دنيا، نگاه كنيد به وضع خاورميانه، نگاه كنيد به وضع اقتصادي عالم، نگاه كنيد به مسائل كشورهاي همسايهي ما مثل عراق، مثل افغانستان، مثل پاكستان. ما در نقطهي حساسي از تاريخ قرار گرفتهايم. همهي ما وظيفه داريم كه در اين مرحلهي تاريخي هوشيار باشيم، دقيق باشيم، مواظب باشيم اشتباه نكنيم.
* هشدار به برخي سياسيون/ چه بخواهند و چه نخواهند مسئول خونها آنهايند
در اين قضيهي انتخابات، مردم حقاً و انصافاً به وظيفهي خودشان عمل كردند. وظيفهشان اين بود كه بيايند پاي صندوقهاي رأي، كه به بهترين وجهي اين وظيفه اداء شد؛ اما ما و شما وظائف سنگينتري داريم. آن كساني كه به يك نحوي يك نوع مرجعيتي در افكار مردم دارند؛ از اين سياسيون و رؤساي احزاب و كارگردانان جريانات سياسي، و يك عدهاي از اينها حرفشنوي دارند، اينها خيلي بايد مراقب رفتار خودشان باشند؛ خيلي بايد مراقب گفتار خودشان باشند. اگر آنها كمي افراطيگري كنند، دامنهي اين افراطيگري در بدنهي مردم به جاهاي بسيار حساس و خطرناكي خواهد رسيد كه گاهي خود آنها ديگر نميتوانند آن را جمع كنند، كه ما نمونههايش را ديدهايم. افراط وقتي در جامعه به وجود آمد، هر حركت افراطي به افراطيگري ديگران دامن ميزند. اگر نخبگان سياسي بخواهند قانون را زير پا بگذارند، يا براي اصلاح ابرو، چشم را كور كنند، چه بخواهند، چه نخواهند، مسئول خونها و خشونتها و هرج و مرجها، آنهايند. من به همهي اين آقايان، اين دوستان قديمي، اين برادران توصيه ميكنم بر خودتان مسلط باشيد؛ سعهي صدر داشته باشيد؛ دستهاي دشمن را ببينيد؛ گرگهاي گرسنهي كمينكرده را كه امروز ديگر نقاب ديپلماسي را يواش يواش دارند از چهرههايشان برميدارند و چهرهي حقيقي خودشان را نشان ميدهند، ببينيد؛ از اينها غفلت نكنيد.
امروز - حالا عرض خواهم كرد - ديپلماتهاي برجستهي چند كشور غربي كه تا حالا با تعارفات ديپلماتيك با ما حرف ميزدند، نقاب از چهره برداشتند؛ چهرهي واقعي خودشان را دارند نشان ميدهند؛ "قد بدت البغضاء من افواههم و ما تخفي صدورهم اكبر ".(5) دشمنيهاي خودشان با نظام اسلامي را دارند نشان ميدهند؛ از همه هم خبيثتر دولت انگليس. من به اين برادران عرض ميكنم، به مسئوليت پيش خداي متعال فكر كنيد: پيش خدا مسئوليد، از شما سؤال خواهد شد. آخرين وصاياي امام را به ياد بياوريد؛ قانون، فصلالخطاب است؛ قانون را فصلالخطاب بدانيد. انتخابات اصلاً براي چيست؟ انتخابات براي اين است كه همهي اختلافها سر صندوق رأي حل و فصل بشود. بايد در صندوقهاي رأي معلوم بشود كه مردم چي ميخواهند، چي نميخواهند؛ نه در كف خيابانها. اگر قرار باشد بعد از هر انتخاباتي آنهائي كه رأي نياوردند، اردوكشي خياباني بكنند، طرفدارانشان را بكشند به خيابان؛ بعد آنهائي كه رأي آوردهاند هم، در جواب آنها، اردوكشي كنند، بكشند به خيابان، پس چرا انتخابات انجام گرفت؟ تقصير مردم چيست؟ اين مردمي كه خيابان، محل كسب و كار آنهاست، محل رفت و آمد آنهاست، محل زندگي آنهاست، اينها چه گناهي كردند؟ كه ما ميخواهيم طرفدارهاي خودمان را به رخ آنها بكشيم؛ آن طرف يك جور، اين طرف يك جور. براي نفوذي تروريست - آن كسي كه ميخواهد ضربهي تروريستي بزند - مسئلهي او مسئلهي سياسي نيست؛ براي او چه چيزي بهتر از پنهان شدن در ميان اين مردم؛ مردمي كه ميخواهند راهپيمائي كنند يا تجمع كنند. اگر اين تجمعات پوششي براي او درست كند، آنوقت مسئوليتش با كيست؟ الان همين چند نفري كه در اين قضايا كشته شدند؛ از مردم عادي، از بسيج، جواب اينها را كي بناست بدهد؟ واكنشهائي كه به اينها نشان داده خواهد شد - تو خيابان از شلوغي استفاده كنند، بسيج را ترور كنند، عضو نيروي انتظامي را ترور كنند - كه بالاخره واكنشي به وجود خواهد آورد، واكنش احساسي خواهد بود. محاسبهي اين واكنشها با كيست؟ انسان دلش خون ميشود از بعضي از اين قضايا؛ بروند توي كوي دانشگاه، جوانها را، دانشجوها را - آن هم دانشجوهاي مؤمن و حزباللهي را، نه آن شلوغكنها را - مورد تهاجم قرار بدهند، آنوقت شعار رهبري هم بدهند! دل انسان خون ميشود از اين حوادث. زورآزمائي خياباني بعد از انتخابات كار درستي نيست، بلكه به چالش كشيدن اصل انتخابات و اصل مردمسالاري است.
من از همه ميخواهم به اين روش خاتمه بدهند. اين روش، روش درستي نيست. اگر خاتمه ندهند، آنوقت مسئوليت تبعات آن، هرج و مرج آن، به عهدهي آنهاست.
* فكر نكنيد با حركات خياباني اهرم فشاري عليه نظام درست مي كنيد
اين تصور هم غلط است كه بعضي خيال كنند با حركات خياباني، يك اهرم فشاري عليه نظام درست ميكنند و مسئولين نظام را مجبور ميكنند، وادار ميكنند تا به عنوان مصلحت، زير بار تحميلات آنها بروند. نه، اين هم غلط است. اولاً تن دادن به مطالبات غير قانوني، زير فشار، خود اين، شروع ديكتاتوري است. اين اشتباه محاسبه است؛ اين محاسبهي غلطي است. عواقبي هم اگر پيدا كند، عواقبش مستقيماً متوجه فرماندهان پشت صحنه خواهد شد. اگر لازم باشد، مردم آنها را هم در نوبت خود و وقت خود خواهند شناخت.
* اگر راه ديگري انتخاب كنند، صريحتر صحبت خواهم كرد
من از همهي اين دوستان، اين برادران، ميخواهم بنا را بر برادري بگذاريد، بنا را بر تفاهم بگذاريد، قانون را رعايت كنيد. راه قانون باز است. راه محبت و صفا باز است، از اين راه برويد. و اميدوارم خداي متعال توفيق بدهد كه همه از اين راه بروند. خب، همه پيشرفت كشور را ميخواهند. جشن پيروزي چهل ميليوني را اين برادران گرامي بدارند و نگذارند دشمن اين جشن را خراب كند؛ همچناني كه دشمن ميخواهد خراب كند. البته اگر كساني بخواهند راه ديگري را انتخاب بكنند، آنوقت بنده دوباره خواهم آمد و با مردم صريحتر از اين صحبت خواهم كرد.
* دشمنان شوكه شدند
و اما خطاب سوم، خطاب به سران استكبار و سران رسانههاي استكباري است. بنده در اين دو سه هفته، رفتار و گفتار دولتمردان آمريكا و دولتمردان چند كشور اروپائي را دنبال كردم؛ در اين هفتههاي نزديك به انتخابات و آن روز انتخابات و شب بعد از انتخابات، بعد هم اين دو سه روزِ بعد از انتخابات. يك وضع متغير و متفاوتي داشت. اول، قبل از شروع انتخابات جهتگيري رسانههايشان، دولتمردانشان، اين بود كه در اصلِ انتخابات ايجاد ترديد كنند، شايد شركت مردم كم بشود. البته همين نتائجي كه از اين انتخابات حاصل شد، همين نتائج را آنها هم - هم اروپائيها، هم آمريكائيها - حدس ميزدند؛ اما اين حركت عظيم مردم را انتظار نداشتند؛ اين كارِ 85 درصدي؛ چهل ميليوني را باور نميكردند. بعد از آنكه اين حضور عظيم ديده شد، اينها شوكه شدند؛ فهميدند چه اتفاق بزرگي در ايران افتاد؛ فهميدند كه بايد خودشان را با اين شرائط جديد وفق بدهند؛ هم در امور بين الملل، هم در امور خاورميانه و جهان اسلام، هم در مسئلهي هستهاي. در مسائل ايران شوكه شدند؛ فهميدند كه سرفصل جديدي در مسائل مربوط به جمهوري اسلامي پيدا شد، كه مجبورند اين را بپذيرند. اين مال هنگامي بود كه اين حركت عظيم مردم ديده شد و از اينجا مرتب به وسيلهي ايادي خودشان مخابره شد و همهشان اظهار تعجب كردند؛ از همان صبح جمعه اين اظهارات شروع شد، آنجا هم برخي از بازخوردهاي اين اظهارات ديده شد.
* اظهارات بعضي نامزدها دشمن را اميدوار كرد / نقابها كنار رفت
وقتي اعتراض بعضي از نامزدها را ديدند، ناگهان احساس كردند فرصتي برايشان پيش آمد. اين
خبرگزاري فارس: فصل مشترك جريان انحرافي و جريان فتنه همان نگاهي است كه تأكيد ميكند بايد از حاكميت دين به صورت شناخته شدهاش در تئوري ولايت فقيه فاصله گرفته و نبايد آن را محور جامعه قرار داد. يكي به اسم تقرب به امام عصر(عجلاللهتعالي) و ديگري با اين توجيه كه عصر جديد، عصر سكولاريسم است در اين نقطه به هم ميرسند.
به گزارش خبرنگار گروه فضاي مجازي خبرگزاري فارس، محمدحسين صفار هرندي وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي در تحليلي درباره نقاط اشتراك جريان انحرافي و فتنه 88 در پايگاه اطلاعرساني برهان گفت: برابر اين پرسش كه آيندهي اصلاحات و اصلاح طلبي چه خواهد شد؟ روشن است كه بايد ابتدا تبيين و تعريفي از اصلاح طلبي و ماهيّت آن داشته باشيم. زماني كه كارنامهي اصلاحات مورد بررسي قرار ميگيرد يك مبدأ براي آن تعريف ميشود كه بروز عيني آن مبدأ بدون ترديد مقطع دوم خرداد سال 76 است. اما بايد گفت اين جريان خلع الساعه به وجود نيامده و به طور حتم يك عقبهي مشخص، دارد. وقتي عقبهي جريان مورد بررسي قرار ميگيرد بايد به تك تك عناصر تشكيل دهندهي آن توجه داشت. به عبارتي اگر مجموعهي اصلاحات يك گروه بود اين امكان وجود داشت كه آنها را جرياني قلمداد كنيم كه از بيست سال پيش به وجود آمده و در مقطعي صرفاً با تغيير نام به اين نقطه رسيده است.
پس وقتي كه اين جريان به دقت بررسي گردد، ديده ميشود كه يكپارچه نبوده و داراي تنوع و گوناگوني مشخصي در درون خود ميباشد. گروههاي تشكيل دهندهي جبههي دوم خرداد، 17 الي 18 گروه بودند كه برخي از آنها مانند «حزب مشاركت» در مقطع انتخابات هنوز شكل نگرفته و بعد از پيروزي آقاي خاتمي متولد شدند. ولي برخي ديگر نظير «كارگزاران، مجمع روحانيون، انجمن اسلامي معلمان و دفتر تحكيم وحدت به اعتبار اتحاديهي انجمنهاي اسلامي سابق و ...» از قبل وجود داشتند. شايد بتوان گفت در رأس اين گروهها آن كه بيشتر از همه مدعي بوده و براي خود يك حق پدرخواندگي هم قائل ميشد، «مجمع روحانيون» بود.
بايد عنايت داشت كه سابقهي تشكيل مجمع روحانيون به انشعاب يك گروه از بطن جامعهي روحانيت مبارز برميگردد لذا ميتوان ريشهي اين جريان را در جامعهي روحانيت مبارز جستوجو نمود بنابراين بايد گفت خواستگاه ابتدايي اين جريان درون انقلاب بوده است.
در مورد سازمان مجاهدين انقلاب هم بايد به اين گونه عمل كرد. سازماني از هشت گروه به هم پيوسته كه پيش از انقلاب با اعتقاد به مبارزه مسلحانه شناخته شدهاند، تشكيل شد .برخي از اعضاي اين سازمان به شدت تحت تأثير روش مبارزاتي «مجاهدين خلق» بوده و انتخاب نام «مجاهدين انقلاب» نيز براي تداعي اين مسأله بود. اما بر همراهي و همنوايي با انقلاب اسلامي تأكيد ميكردند.
اين مجموعه داراي طيفبنديهايي بود كه شاخهي بهزاد نبوي، فدايي، ذوالقدر و ... در رأس آنها بودند. اين طيفها نيز تضادهايي داشتند كه در نهايت منجر به جدايي آنها شد. جالب است كه برخي از آنها كه در جبهه دوم خرداد نيز حضور داشتند در مقطعي در حزب جمهوري اسلامي هم بودهاند.
لذا در بررسي هر گروه و حتي هر شخصيتي ملاحظه ميشودكه با گذشت زمان دچار دگرديسيها و تغيير و تحولات شخصيتي، فكري و مشربي ميشوند.
با اين مقدمه بايد گفت، وقتي پيشينهي جريان اصلاحطلب در مقابل وضعيت امروز آن قرار ميگيرد، هيچ تعريف واحدي از آن نميتوان داشت. به عبارتي نميتوان گفت كه آنها همان مجمع روحانيون سابق و لاحق هستند. همچنين نميتوان ادعا كرد كه كليت اين جريان، معادل سازمان مجاهدين انقلاب يا كارگزاران يا مشاركت است.
اين گروهها هريك تشكيل دهنده يك جبهه بودهاند كه يك هدف مشترك را دنبال كرده و البته به لحاظ اعتقادي، فرهنگي و سياسي نيز پيوندهايي دارند.
در اين بين درگيريهاي نظري دو جريان راست و چپ روحانيت حداكثر مرزبندي ميان اين دو گروه را تشكيل ميدهد. عنصر وفاق بخش گروههايي كه در دههي 60 به عنوان گروههاي چپ محسوب ميشدند مواضع اقتصادي بوده كه دولت را عنوان عامل اصلي در عرصهي اقتصاد ميدانستند. در مقابل جريان راست، معتقد بود كه مردم و بخش خصوصي بايد در اين حوزه فعالتر باشد. همچنين تقسيم بندي ديگري كه گروههاي سياسي را در دههي 60 از يكديگر جدا مينمود اين بود كه يك دسته به حضور حداكثري دين در جامعه معتقد بودند و عمدهي تشكيل دهندگان آن چپها به شمار ميآمدند. در مقابل نيز عدهاي حضور حداقلي آن را مطرح ميكردند.
مورد ديگر ميزان نزديكي گروهها به انقلاب از سويي و تمايز آنها با گروههايي از جمله ليبرالها، مليگراها و منافقين و ... از ديگر سو به شمار ميآيد.
تمايز ديگر در حوزهي سياست خارجي بود كه برخي معتقد بودند دشمني با كشورهايي چون آمريكا و اسراييل و مانند اينها يك دشمني آشتي ناپذير و ابدي است و برخي اين ميزان تعصب را نداشته و يا حداقل اينگونه ابراز عقيده نميكردند؛ البته اين مسأله مطلق نبود.
همان طور كه در بسياري از موارد راستها نيز همان موضع تند و تيز ضد آمريكايي را ميگرفتند يا آنكه بعد از رحلت امام در مقطعي كه چپها تا حدي تنازل كرده و برخي از آنها بحث رفاقت با آمريكا را مطرح كردند اين مسأله انتقاد راستها را به همراه داشت.
*عامل اصلي تمايز ميان چپ و راست
تصور بنده اين است كه شكاف و نقطهي تمايز اصلي ميان دو مشرب چپ و راست سابق -كه بعدها در دگرديسيهاي متعدد به اشكال مختلف در ميآيند- يك نوع نگرش شبه عقيدتي است كه نمود عيني آن نگاه روشنفكرانه به دين در مقابل نگاه متعبدانه به آن ميباشد. لذا اگر از گروههايي كه در دوم خرداد 76 به هم پيوستند علت اين پيوستگي مورد سؤال واقع شود گذشته از بحث ائتلاف انتخاباتي، نگاه روشنفكرانهي كانديداي آنها به دين و به مسايل انقلاب و نظام - در مقابل نگاه بسته و ارتجاعي- به عنوان عامل اصلي وفاق آنها مطرح خواهد شد اما علت درگيري جريان روشنفكري و جريان تعبد ريشه در كجا دارد؟ وقتي سابقهي اين دو، بررسي ميگردد ملاحظه ميشود كه در يك دوره دعواي درون ديني و برون ديني مطرح است.
برجستهترين نمود اين مسأله در دعواي بين چپهاي ماركسيست با مذهبيها بوده كه درگيريهاي دههي 40 در ايران به شمار ميآيد. كمونيستها و سوسياليستهاي آن روز كه ماركسيسم را به عنوان علم مبارزه ميشناختند به عنوان جريان تراز و جريان روشنفكري معرفي شده و هر كس كه اين مسأله را نميپذيرفت از رژيم شاه گرفته تا حوزهي علميّه، به عنوان مرتجع معرفي ميگرديد. ارتجاع از ديد آنها به معناي نرفتن زير بار تفكر سوسياليستي كه تفكر تراز روشنفكري آن موقع محسوب ميشد، بود.
شايان ذكر است مقطعي در اواخر قرن 19 نيز كه ماركسيسم چندان موضوعيّت نداشت، تفكر ليبرالي غربي با انديشههاي جمهوري خواهي و دموكراسي خواهي به عنوان تراز روشنفكري مطرح بود.
در اين ميان برخي از نيروهاي مذهبي يا از باب شيفتگي نسبت به آرمانهاي ماركسيستي مثل عدالتخواهي و مانند اينها و يا از باب مرعوب شدن در برابر اين انديشهها تحت تأثير اين جريان قرار گرفتند. لذا با تلفيق آموزههايي از انديشههاي ماركسيستي و انديشههاي اسلامي معجوني درست شد كه بعدها تفكر التقاطي «مجاهدين خلق» نام گرفت.
اين تفكر التقاطي در اواخر دههي 40 و اوايل دههي 50 سايهي خود را روي محيط روشنفكري ديني مياندازد؛ و اينجاست كه جنگ بين نگاه روشنفكرانه و نگاه متعبدانه هر روز بالا ميگيرد. تا جايي كه با خروج شاخهي غيرديني و ماركسيستي رخنه كرده درون مجاهدين خلق، ضربهاي به جريان روشنفكري وارد ميشود.
و اين شرايط گرايش نگاه تعبدي را تقويت كرد. همين مسأله به دست مايهاي در آستانهي انقلاب تبديل شد. به گونهاي كه وقتي امام(ره) به عنوان يك رهبر روحاني پيش قدم شد، تمايل به سمت ايشان بيشتر از تمايل به گروههاي روشنفكر مثل مجاهدين خلق و مانند اينها بود.
اين جريان علي رغم داشتن تشكيلات پردامنه و وسيع، در ذيل هيبت و هيمنهي امام(ره) ذوب و محو شدند. چرا كه در انقلاب نگاه تعبدي به عنوان نگاه مبنا مطرح بود؛ اما آيا اين نگاه تعبدي منافاتي با داشتن نگاه نوانديش نسبت به مسايل دين داشت؟ بايد گفت خير! چرا كه حضرت امام(ره)، خود در رأس نوانديشان قرار داشتند.
در اين بين پرسشي مطرح است كه هم اينك وارثان آن تفكر طرد شده توسط مردم، انقلاب و امام(ره) چه افراد و جريانهايي هستند؟ به عبارتي ميتوان بخشهايي از آن را در تفكرات امثال مجاهدين انقلاب شاخهي «بهزاد نبوي»، شاخهاي از دفتر تحكيم وحدت كه به تكيه بر نگاه روشنفكري اصرار داشت، نفراتي از مجمع روحانيون كه خود را مبراي از نگاه متعبد به مسايل ديني ميدانستند، عناصري از حوزويان كه از نگاه تعبدي برائت ميجستند و نگاه روشنفكرانه را تعقيب ميكردند نظير «مجتهد شبستري» و «كديور» جستوجو نمود.
*ائتلاف با ليبرالها
با گذشت زمان ملاحظه ميشود كساني كه حتي تا يك دورهاي با هم رقيب محسوب ميشدند، مانند ليبرالها كه به شدت با مجمع روحانيون و نيز با مجاهدين انقلاب زاويه داشتند ، همسو ميشوند. همان طور كه با بررسي نشريهي «عصر ما» در سالهاي 74 -75 به وضوح مواضع تند عليه جريان ليبرال در آن ديده ميشود. لكن پس از چند سال اين نگاه تلطيف شده و رفته رفته به اين سمت ترغيب ميشود و در نهايت به طور رسمي اعلام ميكند كه ما با ليبرالها مشكل نداشته و در كنار هم فعاليت خواهيم كرد.
از اينجا نگاه آنها در مورد حضور دين در جامعه كه يك نگاه حداقلي است به صورت رسمي اعلام ميشود. بدين معنا كه دين در ساحت مسايل اجتماعي بايد حداقل مداخله را داشته باشد. همانگونه كه از ظواهر امر پيداست اين نگاه طبعاً با نظريهي «ولايت فقيه» سازگار نميباشد. لذا به تدريج شاهد انتقادهاي ايشان به مباني انقلاب و ولايت فقيه هستيم. به عنوان نمونه «محسن كديور» در مقالات مفصلي ادعا ميكند كه خود حضرت امام(ره) هم از احساسات انقلابي مردم سو استفاده كرد و در آن هياهويي كه گل كرده بود حرف خود را به كرسي نشاند. در حالي كه اگر مردم فرصت انديشيدن درست را در اين خصوص داشتند زير بار ولايت فقيه نميرفتند.
طبعاً در اين نگاه، كاركرد دين، حداكثر يك رابطهاي قلبي ميان مؤمنان با خداي خويش است. همهي كاركرد دين همين است كه اگر انسانها ديندار باشند روابط اجتماعي سالمتري خواهند داشت. ولي دين نبايد به عنوان يك راهنماي عمل و يك آموزه براي گردش امور مبنا قرار گرفته و در جامعه حكومت بكند.
در اين شرايط، اين جمع آرام آرام هويّت واحد خود را به جامعه معرفي ميكند. در يكي از شمارههاي نشريهي «كيان» در مقالهاي «سنت نوين روشنفكري» يا «روشنفكري نوين ديني» مورد بررسي قرار ميگيرد. اين مقاله در بيان خصوصيات جريان روشنفكري تصريح ميكند كه آنها بر خلاف جريان سابق، معتقد هستند كه عقل و انديشه متكي به مباحث عقلاني – و نه تعبد- بايد محور باشد. ضمن اينكه بايد تكليف از جامعه رخت بربند و حق جايگزينش شود. آقاي «سروش» تأكيد داشت كه «جامعهي مدرن جامعهي حقوق مداران است نه تكليف مداران».
به نظر ميرسد اين مسأله هم از جمله واردات دورهي روشنفكري اروپا به كشور است. به نحوي كه انسان را غير مكلف و صاحب حق قلمداد كرده و او را از پاسخگويي مبرّا ميداند.
خصوصيت ديگر اين سنت نوين روشنفكري آن است كه تابع حماسه نيست. حماسهاي كه در چپ دههي 60 ، شور انقلابي ايجاد ميكرد. وقتي در اين دوره حماسه سركوب ميشود، روح سازش كاري جاي آن را ميگيرد. به عنوان مثال مطرح ميكردند كه ما در گذشته يك چيزي بر ضد آمريكا گفتيم. لكن دوران حماسه گذشته و ميتوان گفت كه ما اشتباه كردهايم.
اگر گروههاي مختلف تشكيل دهندهي جبههي دوم خرداد مورد تحليل واقع شوند ديده ميشود عامل كنار هم قرار گرفتن اينها فارغ از مباحث اقتصادي، سياسي و ... اين است كه آنها در يك نقطه به گونهاي به يك تجديد نظر طلبي نسبت به سابقهي فكري و فرهنگي خود رسيدهاند و همانگونه كه قيد شد ريشهاش در نگاه روشنفكرانه به مقولهي دين است.
امروز هر قدمي كه اين جريان برداشته به سمت نزديكتر شدن به اهداف روشنفكري بوده است. لذا در اين مسير از يك سو متحد كساني خواهند شد كه لاييك يا سكولار هستند. از سويي ديگر با گروهي از اهالي دين، كه از قبل اعلام كردهاند كه دين نبايد در عرصهي سياست وارد بشود مثل «انجمن حجتيه» و گروههاي مشابه پيوند ميخورند. فلذا يك معجوني متشكل از افرادي كه شايد به لحاظ فكري متحجرترينها بودند، نظير انجمن حجتيه و مانند اينها و تصورشان اين بوده كه از انسان، هيچ كاري جز انتظار امام عصر(عجلاللهتعالي) ساخته نيست تا آن كساني كه اصلاً براي دين هيچ مأموريت اجتماعي قائل نيستند همچون لاييكها و سكولارها پديد ميآيد. به گونهاي كه چنانچه از هر گروه ديگري نيز ريزشي صورت گيرد - به اين معنا كه معتقد باشند بايد پر و بال دين را از دخالت در امور اجتماعي سياسي چيد- وارد اين مجموعه ميشود. به عنوان نمونه جرياني كه معتقد به مهدويتي است كه در آن، مسير اعمال ولايت، يك مسير شهودي است و نه مسير و ترتيبي كه سلسله مراتب طبيعي داشته باشد، از اين دست ارزيابي ميشود.
نگاه مبناي شيعي معتقد است كه در عصر غيبت، مرجعيت پاسخگويي به مسايل مستحدثهي جامعهي مسلمين به عهدهي دين آگاهاني است كه نائب عام امام عصر(عجلاللهتعالي) محسوب ميشوند؛ اگرچه ارتباط مستقيم با امام ندارند اما در مجراي دين حكمراني كرده و نظر آن را بيان ميكنند كه خود امام معصوم روشن كرده است. اين مسير فقهات و مرجعيت ديني در فقه تشيع است.
اما كساني هم معتقد هستند كه اعمال ولايت امام عصر(عجلاللهتعالي) هيچگونه سلسله مراتبي نداشته و امام عصر(عجلاللهتعالي) با يك يك آحاد مؤمنان رابطهي مستقيم برقرار نموده و به آنها تكليف ميكنند. لذا هر مؤمني ميتواند از راه شهود به ساحت امام عصر(عجلاللهتعالي) رسيده و از ايشان دستور بگيرد. بنابراين فلسفهي حكومت ديني با اين نگرش خود به خود منتفي ميشود.
آقايان اصلاح طلب به دليل تمكينشان در برابر انديشهي روشنفكران به تدريج به اين نقطه رسيدهاند. در اين ميان برخي از آنها جسارت بيان كردن اين مباحث را به صورت جديتر داشته كه شاخهي سكولار را تشكيل ميدهند. برخي ديگر نيز همچنان در رو دربايستي بوده و خود را شاگردان معنوي امام(ره) ميخوانند لكن متحدان فكري خود را از بين سكولارها انتخاب ميكنند.
طبيعي است در شرايط كنوني اگر اين جريان قصد يارگيري از ميان جريان اصولگراي فعلي را داشته باشد به حلقههايي از اينها متصل ميشود كه در مجموع به آن نگاه روشنفكرانه نزديك باشند. به عبارت دقيقتر جرياني كه معتقد به وجود حكومت ديني در عصر غيبت نيستند شامل اين مسأله ميشود. به طور مشخص بايد به جريان شهودي اشاره داشت كه معتقد است امام عصر(عجلاللهتعالي) در دورهي غيبت به صورت مستقيم با افراد ارتباط برقرار نموده فلذا نيازي به حضور سلسلهي مراجع، روحانيان و دين شناسان از اين دست وجود ندارد.
جريان منحرفي كه به تازگي بروز يافته اگرچه حقيرتر از آن است كه نظريه پردازي نمايد لكن همين ايده را تعقيب ميكند؛ تا جايي كه سركرده آن، پايان عصر اسلامگرايي و آغاز عصر انسان را اعلام مينمايد. عصر انسان در حقيقت، همان دورهي اومانيسمي است كه سالها پيش در غرب مطرح شد و جريان روشنفكري هم از آنجا ريشه گرفت. حال اين جريان نيز ارجاع به اومانيسمي ميدهد كه در آن محور همهي كائنات هستي، انسان بوده و تكليف الهي در آن هيچگونه موضوعيتي ندارد.
در اين ميان بعضي شواهد و قرائن، گواه اين است كه در خفا شاخههايي از دو جريان انحرافي و فتنه در حوزهي عملكردي با هم مرتبط ميشوند. بعضي از چهرههاي شاخص اصلاحات با اين تحليل، كه تا حدي كاركرد گرايانه است نميگويند كه ما با جريان انحرافي يك اتحاد فكري داريم بلكه معتقدند آنها گروهي هستند كه توانستهاند مركزيّت نظام را به چالش بكشانند و اين درست همان خواستهي اساسي ما است. چرا كه اين امكان وجود دارد كه ما در آينده هم فرصت حضور مستقيم در صحنه را نداشته باشيم. گروهي كه شايد بتواند از اين فرصت بهره ببرد، آنها هستند. پس ميتوانيم در منافع مشترك با يكديگر نوعي اتحاد ايجاد كنيم. به عنوان مثال صحبتهاي آقاي «علي ربيعي» مبني بر اينكه اظهارنظرهاي فلاني به چيزهايي كه ما ميخواستيم خيلي نزديك است و چنانچه ما نامزدي براي انتخابات نداشته باشيم، ميتوانيم روي او سرمايه گذاري كنيم.
به هر روي فصل مشترك آنها همان نگاهي است كه تأكيد ميكند بايد از حاكميت دين به صورت شناخته شدهاش در تئوري ولايت فقيه فاصله گرفته و نبايد آن را محور جامعه قرار داد. يكي به اسم تقرب به امام عصر(عجلاللهتعالي) و ديگري با اين توجيه كه عصر جديد، عصر سكولاريسم است در اين نقطه به هم ميرسند.
ماجرا درست از ساعت ۲۳، شب جمعه ۲۲ خرداد ماه اغاز شد. جایی که انتخابات دهم ریاست جمهوری پایان یافته بود و مسئولین صندوق ها می رفتند تا شمارش آرا را آغاز کنند. در این هنگام بود که میرحسین موسوی در مقابل دوربین خبرنگاران حاضر شد و در حالی که هنوز هیچ نتیجه رسمی از انتخابات اعلام نشده بود، عنوان کرد که “من با نسبت آرای بسیار زیادی برنده قطعی انتخابات هستم. اکثریت مردم به من رأی دادند. البته نتایج قطعی اعلام میشود و آنچه من گفتم نتایجی است که ما از استانها و شهرستانهای سطح کشور گرفتهایم.” وی سپس با انتشار بیانیه ای از هواداران خود خواست تا خود را برای برگزاری جشن پیروزی اماده کنند. همین جمله کافی بود که پروژه ادعای تقلب در انتخابات آغاز و سناریوی چندین ماهه برای براندازی نظام آغاز شود. سناریویی که الگو برداری شده از انقلاب های رنگی در کشورهای اروپای شرقی بود. درست پس از همین ادعا، در روز ۲۳ خرداد جمعی از هواداران موسوی به خیابانها آمدند و با به آتش کشیدن اموال عمومی خواستار ابطال انتخابات و معرفی میرحسین موسوی به عنوان رئیس جمهور جدید شدند. ماجرایی که ماه ها به طول انجامید و طی آن بسیاری تعدادی کشته و زخمی و اموال زیادی از مردم دچار خسارت شد.
واقعیتی به نام شکست
اما این ادعای تقلب در حالی از سوی میرحسین موسوی در درون هوادارانش نهادینه شد، که نگاهی به ترکیب آرا پیش از برگزاری انتخابات، نشان می داد که موسوی نسبت به رقیب خود فاصله ای فاحش داشت . این در حالی بود که حتی پس از برگزاری انتخابات، وزارت کشور، دریک حرکت بی سابقه اقدام به انتشار تعداد آرا به تفکیک شعب اخذ رای کرد. همچنین شورای نگهبان نیز اقدام به شمارش آرای ۱۰ درصد صندوق های اخذ رای در کشور به صورت اتفاقی کرد اما هیچ کدام از این اقدامات نتواسنت آتش سرکش جریانی را که به نام انتخابات به دنبال براندازی نظام بودند را خاموش کند. این ماجرا تا آنجا پیش رفت که رهبر معظم انقلاب نیز با درک شرایط حساس کشور و طراحی های صورت گرفته، خود شخصا وارد ماجرا شدند و نه تنها جلساتی را نمایندگان کاندیداها ترتیب دادند تا ادعاهای انها را در خصوص مخدوش بودن انتخابات بشوند، بلکه جلسه ای خصوصی نیز با میرحسین موسوی داشتند و پس از شنیدن نظرات وی در خصوص انتخابات، وی را به پیگیری آرام موضوعات و پرهیز از هیاهو دعوت کردند. اما میرحسین موسوی که به تحریک تیم مشاورانش گویی سناریو تقلب را نیز باور کرد حاضر به پذیرش شکست نشد و خود را در باتلاقی که این مشاوران با خط دهی سرویس های جاسوسی بیگانه ساخته بودند، قرار داد و پس از آن هیچ زمانی موفق به خروج از این باتلاق نشد.
آشوبهای ادامه دار
تمامی این اتفاقات در حالی بود که بر اساس طراحی های صورت گرفته، قرار بود که با پافشاری و برگزاری راهپیمایی های متعدد در روزهای پس از انتخابات و ایجاد فشار، نظام را در شرایطی قرار دهند که حاضر به پذیرش ابطال انتخابات شود اما استواری نظام در سلامت انتخابات و هدایتهای رهبر معظم انقلاب به ویژه در نماز جمعه تاریخی ۲۹ خرداد، تمامی طراحی های این جریان را برهم زد. اما جریان فتنه که نمی خواست دست خالی از این کارزار خارج شود، پس از این تصمیم گرفت که با سو استفاده از مناسبتهای مختلف در داخل نظام، برای خود نظام چالش ایجاد کند. نمونه این وقایع را می توان در راهپیمایی روز قدس، روز دانش اموز، روز دانشجو دید. نظام نیز با شعار جذب حداکثری و دفع حداقلی، می کوشید از طریق شفاف سازی افراد فریب خورده را به آغوش نظام بازگرداند. این روند تا آنجا ادامه داشت که با هتک حرمت روز عاشورا توسط فتنه گران، باردیگر خود مردم به میدان آمدند و در یک راهپیمایی بزرگ و بی نظیر تکلیف این جریان را برای همیشه مشخص کردند. درست پس از این راهپیمایی بود که این جریان بساط خود را از کف خیابانها جمع کرد و برای همیشه به تاریخ پیوست .
ریزش پایگاه های اجتماعی و پایان کار جریان فتنه
در نهایت پس از شکستهای متوالی که در کارنامه جریان فتنه به ثبت رسید، حامیان این جریان که سرخورده از عدم موفقیت خود شده بودند، به ناچار دست از حمایت از سران این جریان برداشتند و همین موضوع باعث ریزش شدید در میان پایگاه های اجتماعی جریان فتنه شد. این روند ریزش تا جایی ادامه داشت که سران اصلی فتنه را مجبور به خانه نشینی کرد و در حقیقت با این اقدام مجلس ترحیم این جریان برگزار شد. امروز آن چیز که از جریان فتنه باقی مانده است، تنها خاطرات تلخی است برای مردم ایران. خاطرات که اگرچه نگذاشت کام حضور گسترده مردم در انتخاباتی بی سابقه به کام نظام شیرین شود، اما باعث واکسینه شدن نظام در برابر میکروبهای سیاسی شد
مدرک کارشناسی ارشد مهدي هاشمي رفسنجاني "مدرك معادل " بوده و پس از گذراندن دوره آموزشي در دانشگاه صنعتي شريف اخذ شده است.
به گزارش گروه فضاي مجازي خبرگزاري فارس، عصر امروز نوشت: همانطور كه در عكسهاي الصاق شده مشاهده مي كنيد، مدرك كارشناسي ارشد مهدي هاشمي رفسنجاني "مدرك معادل " بوده و پس از گذراندن يك دوره آموزشي بين دانشگاه صنعتي شريف و سازمان بهينه سازي مصرف سوخت كشور اخذ شده است!
نكته قابل توجه اينكه وي پس از اخذ اين مدرك كارشناسي ارشد معادل، مدرك دكتري خود را از دانشگاه آزاد اخذ كرده است.
بر پايه اين گزارش، مهدي هاشمي بارها خود را فارغ التحصيل دانشگاه صنعتي شريف خوانده است كه نكته قابل توجه در اين خصوص اينكه وي در گذشته "رئيس سازمان بهينهسازي مصرف سوخت كشور " بوده و احتمال دارد اين "مدرك معادل " با استفاده از جايگاه وي اخذ شده باشد؛ چه آنكه مشخص نيست كه وي در دورههاي آموزشي فوق الذكر شركت كرده است يا خير كه نيازمند اطلاع رساني مسئولان دانشگاه صنعتي شريف در اين خصوص است.
با آغاز مطالبات مردمي براي محاكمه عوامل اغتشاشات و ناامنيها در كشور پس از انتخابات 22 خرداد 88 كه بالتبع نام مهدي هاشمي را نيز بر سر زبانها ميانداخت، وي به ناگاه از كشور خارج شد.
البته بسياري از مردم و كارشناسان، رفتن مهدي هاشمي به لندن را با مسائل مطرح شده درباره وي مبني بر دست داشتن در اغتشاشات پس از انتخابات، بدون ارتباط نميدانستند و خواستار بازگرداندن وي به ايران براي حضور در دادگاه بودند.
شائبه فرار مهدي هاشمي از كشور و ارتباط وي با اغتشاشات پبش آمده در ايام پس از انتخابات 22 خرداد 88 آنجا بيشتر تقويت شد كه در چهارمين جلسه رسيدگي به پرونده آشوبهاي پس از انتخابات، مسعود باستاني از روزنامهنگاران فعال دوم خردادي با اشاره به محورهايي كه از سوي مهدي هاشمي رفسنجاني به مديريت سايت "جمهوريت " داده شده بود، گفت: حمله به عملكرد 4 ساله دولت و تضعيف نهادهاي قانوني كشور(سپاه ،بسيج، شوراي نگهبان و...) و القاي تقلب و التهابآفريني در انتخابات جزو محورهايي بود كه دستور كار داشتيم.
همچنين حمزه كرمي مدير سايت جمهوريت نيز در دادگاه اعلام كرد كه مهدي هاشمي در انتخابات پولشويي، سندسازي و از بيتالمال هزينه ميكرد.
اما پيرو اين شائبهها، دفتر هيئتامناي دانشگاه آزاد به دفاع از مهدي هاشمي (رئيس اين دفتر) پرداخت و با صدور اطلاعيهاي سفر وي را يك "مأموريت سازماني " عنوان كرد.
دفتر هيئت امناي دانشگاه آزاد در اين اطلاعيه خود تصريح كرد كه مهدي هاشمي رئيس دفتر هيئت امناي دانشگاه آزاد جهت بازديد و رسيدگي دفاتر و شعبات دانشگاه آزاد در خارج از كشور، چندين روز قبل از دادگاه مورخ 3 شهريور 88 به خارج از كشور عزيمت كرده و قطعاً بعد از اتمام "مأموريت سازماني " خويش جهت پاسخگويي به مطالب كذب مطرح شده در دادگاه به كشور بازخواهد گشت؛ سفري كه همچنان به پايان نرسيده است...
یکی از سایت های جریان فتنه با نقل خاطره ای از شیخ یوسف صانعی مدعی شد که وضعیت کنونی برخی از اصلاح طلبان حاصل عملکردهای آنان در پست های حکومتی شان بوده و آنان اینک از کرده های خود در سال های ابتدایی انقلاب پشیمان هستند.
به گزارش جوان آنلاین،سایت بالاترین در لینکی قرارداده در مطلبی تحت عنوان«خاطره یکی از دوستان سبز از آیتالله صانعی به نقل از فیس بوک ایشان»،نوشته است:
سال گذشته با جمعی از دوستان خدمت آیت الله صانعی رفتیم . صحبت از وضعیت مملکت بود . ایشان گفتند دلتان برای آقای خاتمی و نوری نسوزد اینان تاوان حصر آیت الله منتظری را می دهند. دلتان برای آقای هاشمی نسوزد ایشان تاوان عمل خود را می دهند.شنیدم که ایشان به دوستی گفته بودند دلتان برای من هم نسوزد من هم تاوان آنچه که در مدت تصدی امور حکومتی را داشتم می دهم!.
گفتنی است در صورت صحت این ادعا باید اذعان کرد که اصلاح طلبان دیروز و فتنه گران امروز چگونه بابت استحاله خود به رو در رویی با انقلاب برخواسته اند.
شایان ذکر است که این اظهارات در حالی از سوی صانعی صورت می پذیرد که وی در زمان تصدی دادستانی کل کشور آنچنان افراط می کرده که با تفکرات ارزشی فاصله عمیقی می گرفته است. به عنوان مثال وی در سال ۱۳۶۱در دیدار اعضای گشتهای ثارالله مطالبی را مطرح میکند که قابل تامل است.در این جلسه از سوی دیدارکنندگان مطرح میشود که برخی افراد، زمانی که اعضای گشتهای ثارالله از آنها سوالاتی میکنند، جواب نمیدهند. پاسخ آیت الله صانعی در اینباره به شرح ذیل است: گفتند در برخوردها بعد از آن که با اخلاق اسلامی برخورد کردید، حاضر نشد به شما جواب بدهد و حاضر نشد امنیت مملکت را حفظ کند. شما میتوانید او را دستگیر و به دادسرا بفرستید، چون این جرم مشهود است… بعد از اخلاق اسلامی اگر دیدید حاضر به جواب دادن نشد و شما به او مشکوک هستید، به عنوان احتمال یک حرکت ضدانقلابی و جرم مشهود و مبارزه با امنیت مملکت میتوانید دستگیرش کنید و او را به دادسراها و مراجع قانونی بفرستید. اگر کسی اعتراض کرد بگویید فلانی (صانعی ) به عنوان یک دادستان در فلان سخنرانی و صحبتش این را گفت و من این را به عنوان یک مسئله قضایی دارم به شما میگویم و مسئولیت آن هم به عهده من است. به آنان که پاسخ شما را نمیدهند بگویید در صورت ندادن پاسخ ما شما را به دادسراها جلب میکنیم و آنها را به عنوان جرم مشهود و حرکت ضدانقلاب به دادسراهای انقلاب بفرستید چون احتمال توطئه است. پاسخ دادن او واجب است و فرض است که جواب شما را بدهد و واجب است که شما هر چه گفتید جواب بدهد. آنها نمیتوانند بگویند آزاد هستم. خیر، تو آزاد نیستی. تو از این آزادی میخواهی آزادی را ببری و از این آزادی میخواهی انفجار و ترور به وجود بیاوری. برای چه جواب نمیدهی؟ تو که صبح تا شب این همه حرف میزنی از دو کلمه جواب دادن خودداری میکنی؟ و شما به او بگویید که میتوانید او را به دادسرا جلب کنید و اگر باز جواب نداد به عنوان جرم مشهود جلب کنید و مسئولیت آن هم با بنده به عنوان یک دادستان و حافظ حقوق جامعه است . با اینها قاطعانه برخورد کنید. باید اینها از شما بترسند… ضدانقلاب باید آن قدر از شما بترسد که عکس شما را ببیند فرار کند و اگر این جور شد ، مسلمان صددرصد هستید (روزنامه جمهوری اسلامی یازدهم اسفندماه ۱۳۶۱
صدای آمریکا نتوانست از درز اخبار اتفاقات شرم آوری که در استودیو هایش جریان دارد جلوگیری کند.
بالاخره بعد از مدت ها قایم باشک بازی، لاپوشانی و خود را به کوچه های چپکی زدن، یکی از مجریان شبکه صدای آمریکا اقرار کرد همکار سابقش – الهام ستاکی – توسط یکی از مجریان شناخته شده شبکه – مهدی فلاحتی – مورد تجاوز و هتک حیثیت قرار گرفته است.
آرش سیگارچی – مجری برنامه روی خط – در خلال این اعتراف، البته با حالتی حق به جانب مدعی شد که دادخواست شکایت خانم ستاکی، از طریق دادگستری ایالات متحده روال قانونی خود را طی می کند.
بگذریم که ما هر چه زیر و بم سایت وزارت دادگستری آمریکا را بالا و پائین کردیم اثری از آثار این پرونده پیدا نشد اما ای کاش گردانندگان صدای آمریکا که نعره «عدالتخواهی» و عربده «دفاع از حقوق زن» و فریاد «شفافیت اطلاعات» شان گوش فلک را پر کرده است، دستکم از پس تأمین سلامت اخلاقی محیط کار کارمندان خود بر می آمدند تا امثال این افتضاحات و متعاقب آن ، تلاش بیهوده در پنهانکاری، قوز بالا قوز بی آبروئی های گذشته شان نشود. در انتها فقط می توانیم برای الباقی بانوان شاغل در شبکه صدای آمریکا آرزوی امنیت کنیم.
واقعا که چه نعمتی ست امنیت …!
شهر تهران در ۲۲ خرداد یک روز عادی را به پایان رساند.
به گزارش خبرآنلاین بعدازظهر روز یکشنبه خیابان ولیعصر حدفاصل میدان ولیعصر تا میدان ونک خیلی متفاوت از روزهای گذشته نبود.
تنها تفاوت تمهیدات نیروی انتظامی، راهنمایی و رانندگی و بسیج بود. در عین حالی که آمد و شد مردم به صورت طبیعی ادامه داشت ولی ترافیک در خیابان ولی عصر و تقاطع هایی مانند فاطمی، مطهری و حوالی پارک ساعی با توجه به یک طرفه بودن بیشتر از روزهای گذشته به نظر می آمد.
روز یکشنبه تعدادی از نیروهای موتور سوار بسیج نیز در طول مسیر خطوط بی آر تی خیابان ولیعصر دیده شدند که در برخی موارد اقدام به سردادن شعارهایی نظیر ماشاالله حزب الله می کردند.
تا ساعت ۲۱:۴۵ یکشنبه شب خبری مبنی بر تجمع و یا درگیری در محدوده میدان ولی عصر تا میدان ونک مخابره نشده و گزارش خبرنگاران خبرآنلاین آن را تایید نمی کند. فقط شنیده هایی حاکی از دستگیری چند نفر در محدوده پارک ساعی است که هنوز توسط مقامات رسمی تایید نشده است.
در حالی که وب سایت رادیو فردا عصر یکشنبه به نقل از خبرگزاری فرانسه خبر از تعطیلی مغازه ها و فروشگاهها در این مسیر داده و وب سایت فارسی بی بی سی به نقل از شاهدان عینی گزارش داد که سینماهای فلسطین و آفریقا تعطیل شده اند اما پیگیری های خبرآنلاین نشان داد که این دو سینما حتی برای سیانس ساعت ۹ شب نیز بلیط فروختند.
تماس با این سینماها نشان داد این دو سینما مطابق برنامه خود به اکران فیلم های روی پرده پرداختند و بلیط فیلمهای «جرم» و «فوتبالیها» در سینما فلسطین و فیلم «جرم» در سینما آفریقا حتی در آخرین سیانس یعنی ساعت ۹ شب نیز فروخته شد.
گفتنی است مراکز خرید و سینماهای مستقر در این مسیر در ساعات بعد از ظهر به «فعالیت عادی» خود ادامه دادند.
به گزارش خبرآنلاین چندی است تعدادی از سایتهای اینترنتی و شبکههای ماهواره ای از مردم دعوت کرده بودند که در روز ۲۲ خرداد به مناسبت سالگرد انتخابات دهم ریاست جمهوری راهپیمایی سکوت برگزار کنند
این سایت که فعالیتش وابسته به وزارت امور خارجه انگلیس است در حرکتی جدید، در قسمت «نوبت شما» خود با دعوت از مشاور ارشد یکی از سران فتنه، از مخاطبین خود دعوت به طرح سؤال با توجه به دومین سال انتخابات ۸۸ کرده است.
با فرا رسیدن انتخابات پر از حادثه ۲۲ خرداد ماه سال ۸۸ ، رسانه های معارض دوباره برای ایجاد تشویش و آشوب دست به کار می شوند.
به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»، سایت بیبیسی فارسی که در ایام انتخابات به عنوان محل فرماندهی و اطلاع رسانی آشوب های خیابانی عمل می کرد با فرا رسیدن سالروز انتخابات ۲۲ خرداد عملیات جدیدی را برای ایجاد آشوب پی ریزی می کند.
این سایت که فعالیتش وابسته به وزارت امور خارجه انگلیس است در حرکتی جدید، در قسمت «نوبت شما» خود با دعوت از مشاور ارشد یکی از سران فتنه، از مخاطبین خود دعوت به طرح سؤال با توجه به دومین سال انتخابات ۸۸ کرده است.
گفته می شود در قسمت نظرات مخاطبین و طرح سؤال آنها همان شعارهای افراطی جریان موسوم به سبز تبیین شده که با چینش آنها سعی در تحریک مخاطبین خود برای ایجاد تجمعات آشوبگرایانه در خیابان ها دارد.
در برخی از سؤالات پرسیده شده در بخش نظرات آمده است: «آقای امیرارجمند شما تا چه میزان با اصلاح طلبان داخل کشور در خصوص اتحاذ تصمیم هایی این چنینی مبنی بر فراخوان به تجمعات خیابانی در ارتباط هستید؟»
«چرا مسئولان جنبش سبز به پشتوانه آن سیزده میلیونی که حکومت قبول کرده!! ـ ولی در اصل بیست و پنج میلیون هم زیادتر است ـ هر روز تقاضای مجوز راهپیمایی طبق اصل ۲۷ قانون اساسی نمی کنند؟ چرا آقای موسوی بعد از انتخابات نرفتند و برای گرفتن مجوز راهپیمایی برای طرفداران خود در وزارت کشور «بست» ننشستند؟ آن «بست» اعتراضی در وزارت کشور بهتر از این حبس خانگی امروز نبود؟»
البته در این بین نیز برخی از مخاطبین انتقادهای فراوانی را به فرماندهان جریان موسوم به سبز مخصوصا اردشیر امیر ارجمند وارد ساخته اند به طوری که این جریان را به دروغگویی در مورد اعتراض های آرام می کشانند.
در بخشی از این نظرات آمده؛ «عدم خشونت و اعتراض های صلح آمیز و مسالمت آمیز آرمان بزرگانی چون گاندی است بزرگانی که با همین سیاست ها به پیشبرد مسائلشان کمک کردند اما جنبش سبز فقط می خواهد مردم را به کشتن دهد و هرگز از اعتصاب نافرمانی های مدنی و یا مثلا خاموش کردن چراغ های خانه در یک زمان مشخص در شب برای نشان دادن نارضایتی کمک نمی گیرد»
علاوه بر موضوعات مطرح شده این سایت سعی دارد که با القای مجدد تقلب در بین مخاطبین خود فضایی ملتهبی را برای تجمعات اعتراضی فراهم کند
به گزارش جام نیوز همزمان با نزدیک شدن به سالروز فتنه سبز در ایران که در ۲۲ خردادماه ۱۳۸۸ رخ داد و البته چند صباحی نیز بیشتر دوام نیاورد و موجب آشکار شدن ماهیت غربی و رسوایی رهبران آن شد، سایت رادیو فردا وابسته به دولت آمریکا از خوانندگان خود خواست تا نظر خود را درباره این فتنه بنویسند.
رادیو فردا درباره عمده نظرات ارائه شده ازسوی اپوزیسیون در خصوص فعال بودن فتنه سبز نوشت: «اکنون بعضی میگویند که جنبش سبز ایران مرده است و پایانیافته، بعضی آن را زنده و پویاتر از گذشته میدانند، و بعضی بر این عقیدهاند که سرکوب خشونتبار از سوی حکومت تنها به زیرزمینی شدن جنبش سبز انجامیده است و ایران در عین سکوت بشکه باروتی است در انتظار یک جرقه.»
این رادیو در ادامه افزود: «شما در این باره چه فکر میکنید؟ نظر شما درباره جنبش سبز چیست؟ رادیوفردا در انتظار خاطرات شما از سال پرغوغای ۸۸ و نظرات و امیدهای شما برای سالهای آینده است.»
جنبش سبز بخاطر نداشتن هدف،راه بجایی نخواهد برد
به گزارش جام نیوزسایت گویانیوزدر مقاله ای به قلم بیژن صف سری صاحب امتیاز روزنامه آزادگان در دوران با اذعان به شکست این جنبش ونبود یک هدف شفاف برای این فتنه نوشت:«جنبش سبز با همهی هزینههایی که تا کنون داده است بیشک در تاریخ این کهنهدیار بهعنوان یکی دیگر از تلاشهای ملت ایران برای در آغوش گرفتن آزادی ثبت میگردد اما این تلاش نیز همچون همهی جنبشهای عقیمماندهی آزادیبخش در طول تاریخ کشورمان، راه به جایی نخواهد برد چرا که فقدان اهداف روشن که خود محصول نبود یک استراتژی شفاف است نه تنها این جنبش را نیز به تدریج از شتاب اولیهاش باز داشت.»
وی در ادامه این مقاله با اذعان به شکست فتنه سبز پس از حصرموسوی وکروبی اعتراف می کند:«امروز دیگر بر همه آنهایی که گمان می کردند با دستگیری دو رهبر معنوی جنبش آقایان موسوی و کروبی جنبش از حرکت باز نمی ایستد ثابت گردیدکه این جنبش قائم به رهبری بوده است و حتی تشکیل “شورای هماهنگی راه سبز امید” که توسط گروهی نامشخص و غیابی بوجود آمده، هم نتوانست جنبش را به همان حالت لنگان لنگان رفتنش به سوی آزادی هدایت کند، چرا که ایرانی جماعت همیشه بدنبال قهرمان حی و حاضر بوده، از همین رو بیانیه شورای سبز امید که اخیرا منتشر شد و برای حضور خیابانی مردم در روز ۲۲ خرداد فراخوان داده است با مخالفت های زیادی مواجه می شود.»
وی در ادامه این مقاله با ابرازناراحتی خود ازبی توجهی مردم ایران به تبلیغات بیگانگان و ضدانقلاب علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران گفت:«در عجبم که سال ۵۷ مردم با یک اعلامیه به خیابان ها می ریختند در حالی که نه گرسنه بودند و نه چون امروز فقر از در و دیوار خانه هایشان بالا می رفت ولی امروز با هزار ظلم و تعدی که می بینند جز عده ای معدود بقیه در لاک سکوت فرو رفته اند و تماشاگرانی بیش نیستند.»
وی درادامه ناراحتی از مردم ایران گفت:« مرگ هاله سحابی می توانست انگیزه ای به مراتب بیشتر از مرگ ندا در بپاخاستن مردم موثر باشد ، چرا که مظلومانه تر است. زنی مبارز، دختری دردمند، مادری از تبار مادران صلح به وضعی چنین مظلومانه در پیش تابوت پدر کشته می شود و یا دست کم می توانست همچون حادثه خودسوزی آن دستفروش در تونس باشد که منجر به قیام مردم تونس گردید اما باز هم مردم سکوت کردند خود ماندند و از کنار این ماجرا هم بی واکنش گذشتند براستی چه بر سر ما آمده است؟
جهان نیوز : زخمی که اراذل و اوباش، هفته گذشته به چشم حجت الاسلام فروزش زدند و این زخم او را تا مرز نابینایی پیش برد برگ کوچکی بود از خطراتی که همواره بسیجیان و روحانیون کشور در مقابل آنها سینه سپر کرده اند.
کم نبوده است در فتنه ها و اوباش گری های مختلف که همیشه این بسیجیان و روحانیون و قشر ارزشی بوده اند که در صف اول دفاع از امنیت مردم و روشنگری ایستاده اند و بیشترین آسیب ها را نیز متحمل شده اند.و عمق این مظلومیت آن هنگام هویداتر می شود که دشمنان این ملک و مملکت، بغض آلوده از کینه ای که از مقاومت فرزندان جان بر کف مردم بر دل کشیده اند، آنان را آماج حملات تبلیغاتی خود قرار می دهند و عده ای در داخل هم این صحبت ها را باور می کنند.
آسمان آبی ایران اسلامی، امروز اگر چشم مجروح شده حجت الاسلام فروزش را در برخورد با اراذل و اوباش می بیند، در روزهایی قبل تر از این هم شاهد تشییع پیکر فرزندان خوبش بود که در ماجرای قبیح فتنه، جان را بر سر امنیت ما و مردم گذاشتند و همچون جانباز کربلا، با سر و رویی شکسته و خونین، سر به دامان سیدالشهدا گذاشتند و شهید شدند.
ایران اسلامی ما مگر می تواند مجروحین و شهدای بسیجی و انتظامی فتنه هایی مثل تیرماه ۷۸ یا خرداد ۸۸ را فراموش کند…؟!کاروان این کربلائیان عاشق، همواره در کنار مکتب امام(ره) زیسته است و مگر نه اینکه شرط اول عاشقی پاکبازیست…؟!
و حال آنها که در تارهای سیاه تنیده خود، خواب تخریب بسیج و روحانیت را می بینند و حرف های نخ نمای سلطنت طلب ها را نوشخوار می کنند، آیا در مقابل خون های جاری شده ای که آخرینش را بر قامت حجت الاسلام فروزش دیدند، باز هم فرافکنی و سکوت می کنند یا اینکه این بار را صفت به خرج می دهند و در علن خواهند گفت که بسیج و بسیجی پاک مانده است چون با مکتب خمینی(ره) عهدی جانانه دارد.
و این عهد چه بسا یک روز تکلیف حضور در میدان جهاد اصغر را بر دوش بسیجی می گذارد، روز دیگر درس خواندن و تولید علم را و در یک لحظه شاید دفاع از جان و ناموس هرآنکس که در زیر آبی بی انتهای ایران اسلامی می زیَد و نفس می کشد. حتی با آنکه شاید همین ناموس پنداشته شده با بسیجی ها و صفایشان میانه ای ندارد و حتی اگر شاید خود را دشمن آنها هم می داند.و در این میانه شاید مظلومیت بسیجی ها بی انتها باشد… که حتی با اینکه در هنگامه پرتاب گازهای اشک آور در اغتشاش اوباش، بچه های کوچک و پیرترها را از مهلکه به در می برند… حتی با اینکه برای امنیت من و تو نارنجک به خودشان می بندند و زیر تانک می روند و حتی با اینکه بی خیال سلامتی و بینایی و لذت هایی که زندگی می تواند برای یک آدم سالم داشته باشد، به چند اوباش مزاحم حمله ور می شوند و مجروح و معلول می شوند تا ناموس دیگران! را نجات بدهند؛ مورد بی مهری قرار می گیرند و عده ای هر طور دلشان می خواهد با بچه های خوب خمینی(ره) رفتار می کنند.
بسیجی ها باید در صحنه بمانند تا ضد انقلاب و دشمنان مردم و کشورمان هرچه می خواهند به ما بگویند و آنگاه، ما درد غریبی را به یک غمزه نگاه سیدعلی سودا کنیم.و اینکه درد است… بگذار تمام زخم های عالم هم بیایند و بر جان و جسم ما بنشینند تا ما در این معامله عاشقانه دستمان بازتر باشد و با سری افراشته تر در مقابل رهبرمان بنشینیم و بر گرد کعبه عشق طواف کنیم
رئیس فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس تاکید کرد: رئیس جمهور باید سعی کند عوامل فتنه را از بین ببرد و اجازه ندهد آنها در حمایت از رئیس جمهور یا تحت پوشش وی عامل اصلی این فتنه گری باشند.
روح الله حسینیان در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به ریشه های شکل گیری فتنه در کشورمان گفت: دنیا طلبی برخی از خواص و نخبگان مهمترین عامل در شکل گیری فتنه 88 بود.
وی در خصوص برخی از نخبگان سیاسی کشور که در فتنه 88 عملکرد مناسبی نداشته ولی هم اکنون با شدت زیاد از جریان انحرافی انتقاد می کنند اظهار داشت: جریان انحرافی باید مورد انتقاد قرار بگیرد اما مردم باید توجه داشته باشند که چه کسانی امروز به انتقاد از جریان انحرافی پرداختند، چرا که در فتنه 88 افرادی درمقابل عوامل فتنه قرار گرفتند و لذا امروز هم حق دارند از منحرفین انتقاد کنند و اهداف آنها را برای مردم تبیین و روشن کنند.
رئیس فراکسیون انقلاب اسلامی ادامه داد: افرادی که در فتنه جزئی از عوامل موثر بودند و با سکوت خود به فتنه کمک کردند و آن را ترویج کردند و اجازه دادند فتنه خودی نشان دهد و همچنین افرادی که تلاش کردند مسائل فرعی را در مقابل فتنه مطرح کنند تا فتنه در امان بماند نمی توانند امروز با چهره حق به جانب از جریان انحرافی انتقاد کنند و لذا مردم باید مواظب این افراد و جریان ها باشند تا آنها نتوانند از آب گل آلود ماهی بگیرند.
حسینیان در پایان خاطرنشان کرد: رئیس جمهور باید سعی کند عوامل فتنه را از بین ببرد و اجازه ندهد این جریان در حمایت از رئیس جمهور یا تحت پوشش وی عامل اصلی فتنه گری باشند و امیدوارم با لطف خداوند همه مسئولین با توجه به اقتضائات زمان وحدت را اصل قرار دهند.
پرونده فائزه هاشمی به دادگاه رفت
حجت الاسلام غلامحسین محسنی اژه ای در ادامه با بیان اینکه برای پرونده متهمان بمب گذاری و به شهادت رساندن دانشمندان هسته ای هنوز حکمی صادرنشده گفت: «متاسفانه برای پرونده شهید علی محمدی حکمی صادر نشده و یا حکم نهایی نشده است. این پرونده به دادگاه رفت ولی به دلیل نقص در پرونده هنوز به مرحله نهایی نرسیده است.»
وی در پاسخ به این پرسش که آیا حکم پنج متهمی که در رابطه با پرونده متجاوزان خمینی شهر دستگیر شده اند اجرا شده یا باید کل متهمین دستگیر شوند، اظهار کرد: «یکی از اصرارهای ما در این سالها برخورد با اراذل و اوباش و کسانی که امنیت مردم را سلب می کنند بوده است. گاهی اوقات تکرار این اعتراضات باعث واکنش رسانه ها شده اما باید این حساسیت را حفظ و موارد مشابه را تکرار کنیم.»
سخنگوی قوه قضائیه ادامه داد به خانواده ها سفارش می کنم که مراقب فرزندان و بستگانشان باشند تا عفت عمومی را خدشه دار نکنند. ممکن است اگر مرحله اول که کوتاهی در شئونات اسلامی بود رعایت می شد این تعرضات صورت نمی گرفت.
سخنگوی قوه قضائیه با اشاره تعرض به یکی از روحانیون که منجر به آسیب دیدگی شدید چشم او شده بود گفت: «هفته گذشته یک روحانی پس از مشاهده اینکه چند نفر اراذل و اوباش برای دختری ایجاد مزاحمت کرده است وارد عمل می شود که متاسفانه از سوی این مهاجمین مورد تعرض قرار می گیرد. اما اگر این دختر رعایت حجاب خود را می کرد چنین مشکلاتی برای خود و خانواده و از همه مهمتر این روحانی ایجاد نمی کرد.»
محسنی اژه ای از خانواده ها خواست با توجه به آغاز فصل تابستان در خصوص پوشش دختران خود دقت بیشتری انجام دهند تا در دام افراد شیطان صفت نیفتند و همچنین برای دیگران نیز مزاحمت ایجاد نکنند.